به گزارش گروه بینالملل حیات، همزمان با فرارسیدن چهارمین سالگرد ترور سردار رشید اسلام، شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس، فرمانده نیروهای حشد شعبی عراق، عادل عبدالمهدی، نخست وزیر اسبق عراق در گفتگویی به بازخوانی خاطرات دههها آشنایی و همنشینی این مقام ارشد عراقی با سردار سلیمانی بهویژه جزئیات شهادت ایشان پرداخته است. بخشهایی از این گفتگو را که مربوط نقش موثر شهید سلیمانی در جریان مذاکرات تنشزدایی بین ایران و عربستان سعودی است را در ادامه میخوانید.
ماجرای نامهای که شهید سلیمانی خطاب به سعودیها در دست داشت چه بود؟
عادل عبدالمهدی در پاسخ به سوالی در رابطه با سخنان سالهای گذشته وی در مورد تلاشهای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به منظور میانجیگری میان تهران و ریاض گفت: من در 23 سپتامبر 2019 در پکن بودم که شهید سلیمانی در تماسی از من خواست تا در صورت امکان به عربستان سفر کنم. از وی دلیل این درخواست را جویا شدم و ایشان که از تمایل قبلی من برای میانجیگری میان ایران و عربستان به ویژه پس از حادثه آرامکو آگاه بود با این خواسته موافقت کرده بود.
به ایشان گفتم من به تازگی به عربستان سفر کردهام، با این حال پس از بازگشت به بغداد با مقامات سعودی تماس خواهم گرفت و در صورت موافقت آنها به ریاض سفر خواهم کرد. من پس از بازگشت به بغداد با مقامات سعودی تماس گرفتم و از قصد خود برای سفر به ریاض صحبت کردم. آنها از من پرسیدند هدف از این دیدار چیست؟ گفتم میانجیگری میان شما و جمهوری اسلامی ایران. آنها سپس پرسیدند طرف حساب ما کیست؟ گفتیم سلیمانی، گفتند: بسیار خب، تشریف بیاورید.
در همان شب با هماهنگی مقامات عربستان راهی این کشور شدم و پس از استقبال پادشاه این کشور به دیدار محمد بن سلمان ولیعهد عربستان رفتم.در دیداربا ولیعهد سعودی متوجه شدم که وی موضع غیردوستانه ای نسبت به ایران دارد و در همان آغاز گفتگو گفت این اقدام بیفایده است. اما من در ادامه به او گفتم آیا خواهان جنگ با جمهوری اسلامی ایران هستید؟ بن سلمان گفت: نه، خواهان جنگ نیستیم، گفتیم: بسیار خوب، اگر خواهان جنگ نیستید، خواهان مذاکره هم نیستید، پس چه میخواهید؟ باید چیزی وجود داشته باشد. در غیر این صورت احتمال جنگ وجود دارد.
بن سلمان در پاسخ به تشکیک من نسبت به حسن نیت طرف سعودی گفت: پیشنهاد شما چیست؟ به او گفتم، روزنههایی باز و ایجاد کنیم. شکایت و اعتراض شما چیست؟ با بیان این شکایتها و اعتراضها باب مذاکره و گفتگو نیز باز خواهد شد تا از این طریق به توافقاتی برسیم، پیش از این نیز در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و ملک عبدالله چینن ابتکاری رقم خورده بود.
بنسلمان با قبول خواسته من قبول کرد تا نامهای را در همین زمینه خطاب به مقامات ایرانی تدوین کند. اما زمانی که نامه را دریافت کردم متوجه لحن به شدت خشک و ناامیدکننده آن شدم. نامه را به من نشان دادند تا اگر نظری در مورد آن دارم، ابراز کنم. من در پاسخ گفتم چنین نامهای بیشتر موجب تنش در روابط دو کشور خواهد شد و کمکی به حل مشکلات نخواهد کرد.
در واکنش به نامه ولیعهد سعودی، نامه دیگری خطاب به وی نوشتم که لحن دیپلماتیکتر و رسمیتری داشت و در آن به این آیه اشاره کردم که «همگی به ریسمان خدا متوسل شوید و متفرق نشوید». نامه من بیشتر شکل پرسشی داشت. این در شرایطی بود که شهید سلیمانی وقتی نامه نخست سعودیها را دیده بود، گفته بود که ما آن را نمیپذیریم. به شهید سلیمانی اطلاع دادیم که ما نامه اصلاح شده را برای سعودیها فرستادهایم و منتظر بازگشت نامه به شکل اصلاح شده هستیم. در واکنش به نامه ما اصلاحات خوبی از سوی سعودیها انجام شد که در عمل بسیار بهتر از نامه نخست بود و با ادبیات متعارف میان دو کشوری نوشته بود که به فکر آیندهای متفاوت تر از وضعیت حاکم بین آنها بود.
شهید سلیمانی وقتی این نامه را دید، گفت که به این نامه پاسخ میدهیم، مدت کوتاهی گذشت. برادران سعودی سؤال کردند، پاسخ ایرانیها چه شد؟ وقتی برادر سلیمانی بار دیگر به بغداد آمد از او سؤال کردم. در آخرین دیدار درحالی که از هم جدا میشدیم گفت: در سفر آتی به بغداد پاسخ را به همراه خود خواهم آورد. در حقیقت پیامی که حاج قاسم با خود آورده بود پاسخی به نامه عربستان بود.
در نهایت باید بگویم که این روندی بود که راه را برای مذاکرات آتی باز کرد و در ادامه آن دیداری بین طرف های سعودی و ایرانی در عراق برگزار شد و بعد از چندین جلسه این دیدارها به عمان منتقل و با مساعی جمیله چین، توافق بین ایران و عربستان حاصل شد.
نظر شما