کد خبر 231408
۲۳ آذر ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۷

«حیات» گزارش می‌دهد؛

زندگی به سبک شهید عبدالمهدی مغفوری

زندگی به سبک شهید عبدالمهدی مغفوری

در همه حال و در هر شرایطی اذان می گفت و هنگام تشییع و دفنش موقع اذان بود؛ برخی صدای اذانش را از تابوت شنیدند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، شهید عبدالمهدی مغفوری در  پنجم بهمن سال ۱۳۳۵ در روستای سرآسیاب شهر کرمان به دنیا آمد. پدرش از دوستداران اهل بیت و روضه‌خوانان سرآسیاب بود و با قالی بافی نان حلال ارتزاق می‌کرد. عبدالمهدی زیر سایه این خانواده رشد یافت. وی پس از گذراندن دوران تحصیل وارد دانشگاه کرمان در رشته برق می شود. او بعد از اینکه مدرک فوق دیپلم خود را کسب کرد برحسب وظیفه در سال ۱۳۵۶ به خدمت سربازی می رود و با سپری کردن دوره آموزش خود در پادگان آموزش لشگرک تهران، به عنوان درجه دار در مخابرات در سمت متصدی تلفن شروع به کار می کند.

او بعد از فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر ترک پادگان‌ها جزو اولین کسانی است که به فرمان امام خویش لبیک گفته و با شرکت در تظاهراتها و پخش اعلامیه های سخنان امام خمینی (ره) از مردان موثر زمان خود می شود. 
شهید مغفوری در خردادماه ۱۳۵۹ به سپاه پاسداران می‌پیوندد و پس از چندماه خدمت در حفاظت سپاه بدلیل کارایی، استعداد و لیاقتش به عنوان مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران زرند منصوب می شود. 

زندگی به سبک شهید عبدالمهدی مغفوری
وی در سال ۱۳۶۳ به فرماندهی سپاه سیرجان منصوب می شود. این شهید بزرگوار در سال ۶۴ در عملیات «والفجر۸» به دلیل بمباران شیمیایی از ناحیه کمر و پا مجروح می شود. 
شهید مغفوری همچنین مسئول تبلیغات لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی شهید حاج قاسم سلیمانی می شود. مسئولیت او در  عملیات کربلایی ۴ تجهیز و هدایت قایق ها تا نزدیک منطقه عملیاتی «کربلای ۴» بود و از آنجا که این عملیات با سختی و دشواری روبرو شد مجبور به بازگشت به خرمشهر شدند و سرانجام در حالی که معاونت ستاد لشکر ۴۱ ثارالله را بر عهده داشت در همین عملیات در اثر بمباران منطقه توسط هواپیماهای دشمن، ایشان به شهادت رسید.
شهید مغفوری به عشق امام زمان عجل الله نامش را عبدالمهدی گذاشتند. زمانی که نوزاد بود سخت مریض شد به ابوالفضل علیه السلام متوسل شدند تا بهبود یافت.
شهدا، شهدایی زندگی می کنند و مغفوری نیز از این قائده استثنا نبود. او نیمه های شب بیدار می شد، وضو می گرفت و نماز شب می خواند. از ۱۲ سالگی اذان، دعای سحر و ادعیه و قرآن می‌خواند؛ دوستانش به او عبدالله می گفتند.
وی از اولین کسانی بود که با شنیدن نام امام خمینی (ره) صلوات می فرستاد.
با پیروزی انقلاب به عضویت سپاه درآمد و به کردستان اعزام شد.
آیت الله سید کمال موسوی عارف به او لقب مجسمه تقوا داده بود.
در همه حال و در هر شرایطی اذان می گفت و هنگام تشییع و دفنش موقع اذان بود؛ برخی صدای اذانش را از تابوت شنیدند.
در نماز خضوع و خشوع ویژه ای داشت در جلسه استانداری صندلی را کنار زد و به نماز ایستاد .هر کاری را با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ شروع و با الْحَمْدُ للّهِ تمام می کرد. دوستان و همکاران را مؤمن خطاب می کرد و در حضور او غیبت ممنوع و با ادب تذکر می داد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha