کد خبر 227649
۲۸ آبان ۱۴۰۲ - ۰۷:۴۲

«حیات» گزارش می‌دهد؛

پرستاران گمنام دفاع مقدس؛ همسران جانبازان

پرستاران گمنام دفاع مقدس؛ همسران جانبازان

در طول تاریخ زنانی به تاسی از حضرت زینب (س) مصائب و سختی ها را به جان خریدند و زندگی و جوانی شان را وقف پرستاری از جانبازان رشید اسلام کردند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، امروز سالروز ولادت حضرت زینب (س) است. او که رسالتش را به نحو احسن انجام داد و نگذاشت آنچه بر سیدالشهدا (ع) و خاندان پاک و مطهر او گذشته بود به فراموشی سپرده شده یا تحریف شود.

در طول تاریخ زنانی همواره زینب گونه همانطور که ایشان برادرش را همراهی کرد، دین را یاری کرده اند و در واقع به تاسی از حضرت زینب (س) مصائب و سختی ها را به جان خریدند و زندگی و جوانی شان را وقف پرستاری از جانبازان رزمنده اسلام کردند.

آنان همواره در جهت جهاد تبیین گام برداشته و دفاع مقدس را به شایستگی روایت کردند. در حقیقت آنان پرستاران گمنام دفاع مقدس هستند. تا جایی که رهبر معظم انقلاب اسلامی راجع به آنها می فرمایند: «یکی از چیزهایی که من همیشه احساس می‌کنم، احترام به همسران جانبازان است. بعضی از این بانوان عزیز، این جانباز را با همین جانبازی‌اش قبول کردند و پذیرفتند؛ آفرین! بعضی‌شان جوان رعنایی را که با او ازدواج کردند، ناگهان دیدند به یک از پا افتاده و به یک جانباز تبدیل شد؛ پذیرفتند و استقبال کردند؛ آفرین! همسران جانبازان خیلی با ارزشند».

در واقع هر چقدر از میزان فداکاری و طبع بلند همسران جانبازان بگوییم در کلمات نخواهد گنجید. 

سید نصرالله رهبر جانباز ۷۰ درصدی است که مفهوم «ایثار» را معنا بخشید. او حالا یکسال است که خادم حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و خادمیار حرم حضرت رضا (ع) است. وی در ۱۵ فروردین سال ۶۷ در زمانی که در جریان پاتک دشمن برای جمع آوری غنایم جنگی، ۱۰۰ کیلومتر وارد خاک عراق شده بود، بر اثر اصابت خمپاره جانباز شده است.

آقای رهبر روبروی همسرش نشسته است و خاطراتش را برایم بازگو میکند. وی در ادامه می گوید که من پس از اصابت خمپاره بر بدنم ۴۸ ساعت در کما بودم و بعد از آن زمان دوستانم گفته بودند که این مدت را در سردخانه بودم. درست زمانی که میخواستند مرا برای دفن به قبرستان ببرند مسئول سردخانه متوجه می شود که من زنده هستم چراکه جلوی دهنم در پلاستیک بخار کرده بود و به بیمارستان منتقل می شوم.

در آن زمان ۱۶ سالم بود. پس از آن که جنگ تمام شد در سال ۷۸ ازدواج کردم. همسرم بسیار زن فداکاری است.

زهرا علیزاده همسر این جانباز ۷۰ درصد است او با توجه به اینکه شوهرش جانباز بوده و می دانسته زندگی پر مشقتی پیش رویش خواهد بود، زندگی با آقای رهبر را انتخاب کرده است.

زهرا علیزاده می‌گوید: برایم فرقی نمیکند که ایشان درصد جانبازی اش چقدر باشد. امیدوارم خداوند به همه جانبازان سلامتی دهد و با عزت از این دنیا بروند. 

در جواب سوالم که می پرسم چرا در اوج جوانی در حالی که می توانستید انتخابهای دیگری داشته باشید، ایشان را انتخاب کردید، می گوید: درست است من جوان بودم و از نظر جسمی مشکلی نداشتم اما مگر ایشان در ۱۶ سالگی از دوستان، جوانی و هم بازیهایش جدا نشد که برای من و این مملکت بجنگند؟!

من در زمان پرستاری ایشان هیچ سخنی نکشیدم و فقط لذت بردم. در واقع زندگی با یک جانباز اصلا برایم سخت نبود، بلکه پر از زیبایی بود.

خانم علیزاده همچنین می‌گوید: خداوند همه انسان ها را برای یک زندگی پر از سختی آفریده است. ایشان را به من معرفی کردند و همزمان یک خواستگار مهندس داشتم اما آقای رهبر را  انتخاب کردم با وجود اینکه می دانستم چه شرایطی دارند ضمن اینکه یکی از دلایل انتخاب ایشان این بود که همسرم از سادات هم هستند. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha