کد خبر 227034
۲۳ آبان ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۰

«حیات» گزارش می دهد؛

زخمی کاری بر پیکر مخاطب با سریال «زخم کاری: بازگشت»

زخمی کاری بر پیکر مخاطب با سریال «زخم کاری: بازگشت»

هرچقدر ضعف پیرنگ و شخصیت پردازی در فیلم مشهود است؛ جای آن را تبلیغات پر کرده است. کاش آنقدر که عوامل سریال برایشان این مسائل مهم بود کمی هم برای وقت و هزینه مخاطب ارزش قائل بودند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ در سالهای اخیر که تلویزیون مخاطبان کمتری دارد؛ شاهدیم مخاطبان به سوی سریال های خانگی روی آورده اند. یکی از این سریالها؛ «زخم کاری» است که در حال حاضر با فصل دوم خود به شبکه‌های خانگی بازگشته است و «زخم کاری: بازگشت» نام دارد. مخاطبان نیز به دلیل موفقیت سریال در فصل اول، آن را دنبال می کنند در حالی که این سریال با پسرفتی جدی مواجه شده است.

در واقع دلبستگی مخاطب به فصل اول باعث شد مخاطب آن را در فصل بعدی دنبال کند؛ اما شاهدیم که فصل دوم کیفیت فصل قبلی را ندارد.

در حقیقت ما در فصل اول زخم کاری زوایای یک شبکه مافیای را شاهد بودیم که مخاطب به واسطه فیلم با زوایای پنهان و تاریک آن آشنا می شد؛ اما در فصل دوم این سریال مخاطب باید به دنبال قهرمان اصلی بگردد به نحوی که آن را گاه در شخصیت «میثم» می یابد و گاه وزنه سنگین به طرف «طلوعی» می افتد و این سردرگمی لذت دیدن سریال را از بیننده سلب می کند.

گاه میثمی را در فیلم می بینیم که جز «پسر مالک بودن» برگ برنده دیگری برای پیگیری توسط مخاطب ندارد او نه می تواند با آن مافیای سرسخت دربیفتد و نه شمایلی از قهرمان را در خود دارد که بتوان از او انتظار قهرمانی داشت.

زخمی کاری بر پیکر مخاطب با سریال «زخم کاری: بازگشت»

شخصیت «طلوعی» در این قسمت از سریال به ناگاه از کیسه نویسنده فیلمنامه بیرون آمده است؛ چراکه در قسمتهای پیشین سریال اثری از حضور او در فیلم نبود. با توجه به نقش پررنگ و قدرتی که در این فصل از سریال دارد، جای تعجب است که رد پایی از او در قسمتهای قبلی وجود نداشت. چرا قدرت مالک که نشات گرفته از طلوعی بود، در این سری از سریال به مخاطب نشان داده شد. شاید در زمان ساخت فصل اول سریال عوامل قصدی برای ادامه دار بودن سریال نداشتند و بنا شد شخصیتی جدید بدون هیچ اثری بسازند!

ضعف قهرمان در فیلم بیداد می کند تا جایی که حتی زمانی که نویسنده به دنبال یافتن فردی است که او را به عنوان قهرمان به مخاطب معرفی کند هنوز با خود به اجماع نظری نرسیده است. کنش قهرمانانه ای از طلوعی تا به اینجای داستان دیده نشده است ضمن اینکه در فصل اول شخصیت استخوان داری از مالک را شاهد بودیم که تمام هم و غمش قدرت گرفتن و مبارزات اقتصادی بود در حالی که طلوعی جز قتل و کشت و کشتار و درگیری با مسائل خانوادگی کنش دیگری ندارد.

در واقع پس از گذشت چندین قسمت از سریال هنوز اتفاق خاصی در قصه نیفتاده است و مخاطب همچنان منتظر اتفاق ویژه داستان است تا جایی که نمی داند کدام موضوع مهم تر است تا آن را دنبال کند! در حقیقت ما فیلمنامه ای منسجم نمی بینیم و پر از پراکندگی است. برای نمونه فرنهاد در داستان هنوز نیامده کشته شد و کسی هم پیگیر مرگ و میرها و قتل های انسانها در فیلم نمی شود تا جایی که بیننده تصور می کند فیلم در جایی غیر از دنیای واقعی رخ می دهد؛ جایی که نه پلیسی وجود دارد و هیچ قاضی!

باید یادآور شویم که استفاده از شخصیت مالک تا آنجا موثر بود که در فصل اول حضور داشت. در فصل دوم جواد عزتی در سایه قرار گرفته و حضور کمرنگش ضعفی جدی برای داستان محسوب می شود. در حقیقت از اسم جواد عزتی برای نشاندن مخاطب پای سریال استفاده شده است.

زخمی کاری بر پیکر مخاطب با سریال «زخم کاری: بازگشت»

در آخر باید به این نکته اشاره کرد که هرچقدر ضعف پیرنگ و شخصیت پردازی در فیلم مشهود است؛ جای آن را تبلیغات پر کرده است. کاش آنقدر که عوامل سریال برایشان این مسائل مهم بود کمی هم به وقت و هزینه ای که مخاطب دلزده از تلویزیون که به سریال های خانگی پناه آورده است؛ ارزش قائل بوده و متن را یکبار برای خودشان می خواندند تا شاید به اجماع نظری می رسیدند که هنوز فیلمنامه به پختگی کامل برای کلید زدن نرسیده است البته ممکن است در فصل سوم جبران شود!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha