کد خبر 226657
۲۱ آبان ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۲

مادر شهید قدیمی در گفتگو با «حیات»:

مادر وقتی برگشتم برایم آستین بالا بزن + فیلم

مادر وقتی برگشتم برایم آستین بالا بزن + فیلم

محمدی گفت: از زیر قرآن ردش کردم و پشت سرش آب پاشیدم. ده قدم که رفت، برگشت و گفت مادر من زمانی که از این سفر برگشتم آستینت را برایم بالا بزن. من هم گفتم چشم اما دو سه ماه بعد شهید شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ زمانی که از مادران صحبت به میان می آید بر کسی پوشیده نیست که شرح دلداگی آنان تا چه میزان است در این میان اما مادران شهدا جایگاه ویژه ای دارند تا جایی که هر زمان از فرزندی که نزدیک به چهل سال از رفتنش می گذرد هنوز آن داغ بر جگر مادر تازگی دارد و زمانی که او از عزیزش سخن می گوید انگار شرح فراق آن دو در همین لحظه رخ داده است.

گلناز محمدی مادر شهید پرویز قدیمی در گفتگو با خبرنگار فرهنگی حیات؛ درباره چگونگی اعزام پسرش به جبهه گفت: دو فرزند پسر من به جبهه رفته و در آنجا مبارزه کردند. پسر بزرگم که رفته بود؛ پسر دومم از من خواست که به او اجازه بدهم اعزام شود اما من در جواب به او گفتم که نمی گذارم تو بروی؛ پسرم گفت مادر این حرفها را نزن. من سه خواهر دارم و با تو 4 نفر ناموس من هستید. اگر صدام حمله کند و ایران را بگیرد زنان و دختران ما دست چه کسی می افتند؟

وی ادامه داد: من هم برای اینکه از رفتن او به جبهه جلوگیری کنم، شناسنامه اش را قایم کردم. یک روز که بیرون منزل یودم وقتی به داخل خانه آمدم، دیدم که پرویز همه خانه را به هم ریخته است و دنبال شناسنامه اش بود.

محمدی افزود: زمانی که من با این صحنه مواجه شدم، کمی سروصدا کردم و گفتم نمی گذارم تو بروی؛ پرویز هم گفت حالا که اینطوری می کنی، میروم، سرآخر مجبور شدم راضی شوم. بنابراین از زیر قرآن ردش کردم و پشت سرش آب پاشیدم. ده قدم که رفت، برگشت و گفت مادر من زمانی که از این سفر برگشتم آسینت را برایم بالا بزن. من هم گفتم چشم اما بعد دو سه ماه شهید شد.

وی همچنین درباره روز شهادت پرویز گفت: دم غروب که شد؛ پدرش مغازه لبنیاتی داشت، چند نفر آمده بودند و خبر شهادت را به پدرش دادند. من دیدم همسرم مغازه را سر شب بسته و رفته بود؛ اما به منزل نیامد. او رفته بود تا برادرانش را خبر کند. نصف شب که به خانه آمد از او پرسیدم چه شده است؟ خندید و نگفت چه شده است. فردا صبح دیدم برادرانش آنجا بودند از او با گریه پرسیدم محمد چه شده است؟ آنجا بود که فهمیدم فرزندم شهید شده است.

محمدی همچنین بیان کرد: فرزندم بسیار رفتار خوبی داشت. وی احترام به پدر و مادر را سرلوحه تمام کارهایش قرار داده بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha