کد خبر 226348
۲۰ آبان ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۵

خواهر شهید شکرانی در گفتگو با «حیات»:

شهادت مرتضی ما را آرام کرد + فیلم

شهادت مرتضی ما را آرام کرد + فیلم

الهام شکرانی گفت‌: اوایل کنار آمدن با نبود مرتضی برایمان بسیار سخت بود؛ ولی چون ایشان شهید شدند یک مقدار برایمان آرامش داشت که به مقام شهادت رسیدند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ هر زمان یادی از شهدا می شود، ناخودآگاه کلمه «شجاعت»، «ایثار» به ذهن افراد متبادر می شود؛ اما در عین حال نباید از این نکته غافل شویم که این افرادی که به این لغاتِ والا معنا بخشیدند نه از آسمان آمده بودند و نه افراد فرازمینی بودند؛ بلکه این مرام و مسلک و مردانگی آنها در روزهای سخت بود که آنان را تافته جدابافته کرده بود. پاسدارِ شهید مرتضی شکرانی یکی از همین افراد است. 

وی در 6 دی ماه سال 1361 در تهران متولد شد وی چهار برادر و سه خواهر داشت. شهید مرتضی شکرانی در رشته ریاضی در دانشگاه امام حسین(ع) درس می‌خواند. پس از فراغت از دانشگاه افسری به ارومیه آمد و در همان اوایل خدمت به شهادت رسید.

مادر شهید مرتضی شکرانی در گفتگو با خبرنگار فرهنگی ما بیان داشت: پسرم درجه ستوان دو را در نظام داشت، یک سالی بود که ازدواج کرده بود که به شهادت رسید.

وی با اشاره به یکی از ویژگی های این شهید گرانقدر افزود: در خانواده مان اهل غیبت کردن نبودیم، اگر حرفی بود به هم می گفتیم و پشت سر یکدیگر حرفی نمی زدیم، موقعی می شد کسی حرفی به او می زد می گفت لطفا درباره کسی حرف نزنیم. حتی پیش می آمد می گفتیم فلانی آمده و او در جواب می گفت اصلا درباره آمدن و رفتن کسی هم حرف نزنید.

الهام شکرانی خواهر شهید مرتضی شکرانی نیز گفت: من یک سال از برادرم کوچکتر هستم، ما بسیار با هم صمیمی بودیم. معمولا در دوران دبیرستان با هم به مدرسه می رفتیم و بر می گشتیم. در مسیر برگشت از مدرسه خیلی با هم صحبت می کردیم، بیشتر صحبت ها هم حول مسائل اعتقادی بود. برادرم به من می گفت خانم ها شخصیت بالایی در جامعه دارند و باید این شخصیت را با حجاب کامل تر کنند.

خواهر شهید شکرانی گفت‌: خاطره ای که همیشه در ذهنم است، این است که یک روز با دوستم در حال بازگشت از مدرسه  بودم، چون با دوستم بودم برادرم دیگر همراهمان نشد و خودش تنها رفت تا پیش از ما نباشد. این خاطره همیشه در ذهنم مانده، برادرم خیلی بر روی مسائل حلال و حرام و اینکه با نامحرم جایی نروند و نباشند معتقد بودند و به خاطر همین همراهمان نیامد.

وی افزود: یکی دیگر از خاطراتی که از برادرم در ذهنم مانده است این بود که در خانواده خیلی روی این مسئله که به بزرگتر از خوش احترام بگذارد و همیشه دیگران را به آرامش دعوت کنند خیلی تاکید داشت.

خواهر شهید شکرانی گفت‌: نبود برادرم بعد از شهادتش بسیار سخت بود. چون این اتفاق ناگهانی بود و بدون اینکه هیچ اتفاقی قبلش افتاده و یا زمان جنگ باشد، رخ داد. برادر من دانشجوی دانشگاه امام حسین (ع‌) بود و زمانی که فارغ التحصیل شد، برای اولین ماموریت به مرز رفت؛ آن زمان عروسی برادر دیگرم بود ولی ایشان دیگر برنگشتند. خبر شهادت برادرم بسیار سخت و سنگین بود. اوایل کنار آمدن با نبودن برادرم برایمان بسیار سخت بود ولی چون ایشان شهید شدند یک مقدار برایمان آرامش داشت که به مقام شهادت رسیدند ولی اینکه از کنار ما رفتند خیلی سخت بود.

الهام شکرانی بیان کرد: شب دوشنبه تاریخ 5 تیرماه سال 1385 بود که گروه پ. ک. ک پس از تهدیدات فراوان، به نیروهای مرزی حمله کرده بودند و می خواستند روستای مرزی را مورد حمله قرار دهند؛ اما سربازان پایگاه جمال آباد آذربایجان شرقی با رشادت با آنان مقابله کردند. حتی یکی از همرزمان برادرم 400 ترکش در بدنشان باقی مانده بود و برادرم برای اینکه جای ایشان پشت تیربار خالی نماند جای همرزمشان را پر کرده بودند و در آن موقعیت بر اثر اصابت آر پی جی به سمت راست بدنشان به شهادت می رسند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha