به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ پس از عملیات والفجر 8 و عملیات سید الشهدا (ع) که رزمندگان اسلام به توفیقات مثمرثمری دست پیدا کرده بودند، طبق رسم آن سالهای دفاع مقدس، فرمانده لشکر به همراه تعدادی از بچه های لشکر به دیدار رهبر معظم انقلاب که در آن زمان رئیس جمهور بودند، می روند.
سردار محمد اسدی از پیشکسوتان دفاع مقدس و لشکر 10 در خاطره ای تعریف می کند که پس از دیدار حاج علی فضلی فرمانده لشکر با مسئولان نظام، در خردادماه سال 1365سپس به دیدار حضرت آقا می روند. پس از گفتگوهایی خوبی که ردوبدل می شود، زمان نماز فرا رسیده و همه بچه های لشکر به حضرت آقا اقتدا می کنند. مکبر نماز هم سید جمال قریشی بود. ایشان جوانی نورانی و بسیار معنوی بود، سید جمال مداحی نیز می کرد و صدای خوب و گیرایی نیز داشت. بعد از نماز اول، سید جمال روضه حضرت زهرا (س) را فی البداهه می خواند و همه حضار منقلب می شوند.
موقع نماز وقتی حضرت آقا می خواهند نماز را شروع کنند، سید جمال که قرار بود مکبر نماز باشد، شال سبزش را می اندازد روی دوش آقا و می گوید: این را گذاشتم تا تبرک بشود و بعدا می برم تا ان شاء الله در جبهه به آرزویم برسم و شهید بشوم.
بعد از نماز، سید می رود شالش را بگیرد که آقا می فرمایند: شما ساداتی و اگر مشکلی ندارد این به عنوان تبرک پیش من بماند که سید جمال قبول می کند. مراسم داشت تمام میشد که حضرت آقا به سردار فضلی سفارش سید جمال را میکنند. این را هم اضافه کنم که سید جمال دو برادرش شهید شده بودند، بنابراین آقا به سردار فضلی میگویند که مراقب این جوان باشید. خلاصه جلسه تمام میشود و چند روز بعد عملیات عملیات کربلای یک شروع میشود و در همین عملیات سیدجمال به شهادت میرسد.
جلسه بعدی که سردار فضلی و بچهها پیش آقا میروند، ایشان سراغ سیدجمال قریشی را میگیرند. سردار فضلی میگویند قریشی به شهادت رسیده است. آقا ناراحت میشوند و میگویند هنوز حلاوت روضهای که این شهید در جلسه قبلی خواند در خاطرم مانده است.
شهید سید جمال قریشی متولد روستای برغان از توابع کرج بود که در ۱۷ تیر ۱۳۶۵ و عملیات کربلای یک به شهادت رسید. سید جمال، سه برادر و عمو و پسر عمویش هم به شهادت رسیده اند و این خاندان، شش شهید به انقلاب اسلامی هدیه کرده است.
نظر شما