به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ شهید آیت الله عطاءالله اشرفی اصفهانی در سال ۱۲۸۱ شمسی، در خمینی شهر دیده به جهان گشود. پدر ایشان که مرحوم میرزا اسدالله نام داشت از علمای دین و مردی زاهد بود و مادرش بانو «نجمه» فرزند مرحوم سید محمدتقی میردامادی بود.
این شهید گرانقدر در خانواده ای بزرگ شد که نیاکان شان نیز از عالمان دین بودند. به همین جهت ایشان نیز با توجه به علاقه اش به علوم دینی از همان دوران کودکی در سن ده سالگی به حوزه علمیه وارد و در یکی از مدارس قدیمی به نام مدرسه نوریه به تحصیل مشغول شد.
وی حدود 12 سال در حوزه علمیه اصفهان به تحصیل مشغول بود و بعد از آن در سن 22 سالگی جهت ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم عازم شد.
شهید آیت الله اشرفی اصفهانی تا سن 45 سالگی در حوزه علمیه قم تحصیل کرد و طی مدتی که در دو حوزه علمیه اصفهان و قم حضور داشت. علاوه بر کسب علم و دانش و دریافت درجات عالیه اجتهاد، مورد توجه خاص اساتید بزرگ و علما بود.
این شهید بزرگوار دوره عالی و اجتهادی فقه و اصول را در محضر بزرگانی مانند شیخ عبدالکریم حائری، حاج سید محمدتقی خوانساری، سید صدرالدین صدر، سید محمد حجت کوه کمری و آیتالله بروجردی و فلسفه را از امام خمینی (ره) فرا گرفت.
ایشان از همان ابتدا زندگی ساده ای داشتند و تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، همچنان ساده زندگی می کردند با اینکه وجوه شرعی فراوانی به دستش میرسید و از سوی فقهای بزرگ عصر اجازه داشت که از آن استفاده شخصی کند ولی تا آخر عمر در همان خانه کوچک و ساده و تنگ زندگی کرد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایشان نماینده امام و امام جمعه باختران شد، با وجود اینکه امکانات فراوانی در اختیارش بود، باز هم به همان زندگی ساده بسنده کرد و هیچ تغییری در وضع و حال زندگیاش نداد. یکی از دو اتاق خانهاش را برای استراحت خود و خانوادهاش اختصاص داده بود و دیگری را برای مطالعه پذیرایی مسؤلان شهرگذاشته بود.
با آغاز جنگ تحمیلی و بسیج همه جانبه مردم و قوای مسلح برای حضور در جبهه و پشتیبانی جبهههای جنگ، آیت الله اشرفی نیز با مهم توصیف کردن مسئله جنگ، در مدت 25 ماه در تمام خطبههای نماز جمعه و مصاحبه ها و پیامهای خود به حضور مردم در جبهه ها تأکید میکردند.
ایشان دائماً با حضور در جبههها به دیدار رزمندگان می شتافت و مقید بود که برای آنان سخنرانی کند و با یکایک رزمندگان دیدار میکرد و با آنان به گفتگو مینشست و می گفت: «وقتی به جبهه می روم تا مدتی روحیه ام قوی می شود.»
بارها در جبهه های ایلام، قصرشیرین و پادگان ابوذر، گیلانغرب، نوسود، بستان، آبادان، خرمشهر و سومار حضور یافت و با سخنرانیهای دلنشین خود به رزمندگان اسلام روحیه میبخشید و پس از آزادی قصر شیرین به آن شهر سفر کرد و با خواندن دو رکعت نماز شکر در مسجد این شهر، سپاسگزاری خود را به درگاه خداوند به جای آورد.
در این راستا محمدمهدی عبدخدایی کارشناس تاریخ، مبارز انقلابی و رزمنده هشت سال دفاع مقدس درباره خاطراتش با شهید آیت الله اشرفی اصفهانی در گفتگو با خبرنگار ما میگوید: بنده اولین بار در اوایل جنگ هشت سال دفاع مقدس با شهید آیت الله اشرفی اصفهانی دیدار داشتم. آن زمان بنی صدر نیز رئیس جمهور کشورمان بود، به کرمانشاه رفتم تا در خط مقدم برویم. در این رابطه با آیت الله اشرفی اصفهانی ملاقات کردم، ایشان مردی قوی و با اراده بود، آن زمان عراق برای تصرف پادگان ابوذر آمده بود، در حقیقت نیروهای ما نتوانسته بودند عراق را به عقب بکشانند، کرمانشاه نیز بسیارشلوغ بود.
وی افزود: آیت الله اشرفی اصفهانی همیشه می گفت: «بنی صدر به من گفته است که شهر کرمانشاه را ترک کن، چون ممکن است صدام کرمانشاه را تصرف و شما را اسیر کند. شهید آیت الله اشرفی اصفهانی در جواب به او گفت: «من از مردم و با مردم هستم، هر بلایی بر سر مردم بیاید، بر سر من هم خواهد آمد. شهر را ترک نمیکنم. همانطور که امام جمعه شهر هستم، مردم شهر انتظار دارند که از آن ها حمایت کنم.» شهید آیت الله اشرفی اصفهانی در سختترین شرایط جنگ در کرمانشاه ماند.
عبدخدایی گفت: آیت الله اشرفی اصفهانی به او گفته بود اگر قرار است مردمی اسیر شوند، من هم جزوی از مردم هستم، درست است که امامت جمعه را بر عهده دارم اما امامت جمعه یک عبادت است و یک شغل نیست. نماز عبادت است و شغل نیست، به همین جهت من در کرمانشاه میمانم.
وی در بیان ویژگیهای شهید آیت الله اشرفی اصفهانی ادامه داد: آیت الله اشرفی اصفهانی بسیار با قدرت، مومن، واقع بین، عالم و مجتهد بود و مردم کرمانشاه را تنها نگذاشت و باز هم میگفت ایستادهام. دفعه دوم که به محضر شهیدآیت الله اشرفی اصفهانی رفتم و زندگی ایشان را از نزدیک دیدم، هیچ تجملاتی نداشت. حتی فرش خانهاش نخ نما شده بود، خیلی ساده زیست میکرد و به همین جهت مردم دوستش داشتند. او را شهید کردند تا نباشد و مردم را به حرکت درنیاورد. ایشان یک انسان آگاه بود و سیاست منطقه را میدانست و در خصوص سیاست و جغرافیای منطقه آگاهی داشت.
عبدخدایی گفت: آیتالله اشرفی اصفهانی توسط منافقین به شهادت رسیدند، منافقین فکر کردند با ترور، دولت اسلامی را ساقط میکنند. غیر از آیت الله اشرفی اصفهانی، شهید آیت الله مدنی، همچنین آیت الله بهشتی و هفتاد و تن از یاران انقلاب را نیز ترور کردند. زمانی که آیت اللهاشرفی اصفهانی را زیارت کردم، او را انسانی با خلوص دیدم. کسی که خالص و پاک نشود شهید نمیشود. شهید اشرفی اصفهانی انسانی پاک بود و به راهش ایمان داشت. معتقد بود که بگذار ما شهید بشویم ولی این انقلاب حرکت خودش را خواهد کرد.
گفتنی است منافقان، در ظهر جمعه ۲۳ مهرماه سال ۱۳۶۱ در سنگر نماز جمعه کرمانشاه با منفجر کردن نارنجکی، آیتالله شیخ عطاءالله اشرفی اصفهانی را به شهادت رساندند و ایشان چهارمین شهید محراب نام گرفت.
پیکر این شهید گرانقدر پس از تشییع با شکوه مردم کرمانشاه به اصفهان انتقال و در گلستان شهدای تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
نظر شما