به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ داستان شهادت دردناک سید مهدی رضوی توسط منافقین روایتی سوزناک است که البته تنها روایت دردناک از رجوی ها نیست. کسانی که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران همواره در برهه های مختلف سعی داشتند به کشور ضربه بزنند و در این راه از هیچ قساوتی در هیچ زمینه ای دریغ نکردند.

اسلام و مسلمانان همیشه گرفتار چنین جمعیتهایی بوده و هستند. دشمن همان دشمن است همان منافقان دهه 60، حالا برای کشور و مردم و زنان ما دلسوزی می کنند. جای تعجب است امروز که بیش از پیش چهره منافقان برای ما روشن شده است؛ آمده اند و دلسوز مردم شده اند. 

جالب است که بدانید در قرآن سوره منافقین داریم، اما سوره کفار نداریم. طبق فرمایشات مقام معظم رهبری، خشن‌ترین تروریسم در کشور منافق‌ها هستند که بدتر از کفارند و باید مراقب باشیم جای شهید و جلاد عوض نشود.

همچنین حضرت امام خمینی (ره) در صفحه ۴۷۱ جلد ۱۲ صحیفه می گوید: منافقها هستند که بدتر از کفارند. آن که می‌گوید مسلمان هستم و به ضد اسلام عمل می‌کند و می‌خواهد به ضداسلام عمل بکند، آن است که در قرآن بیشتر از آنها تکذیب شده تا دیگران. ما سوره منافقین داریم، اما سوره کفار نداریم. سوره منافقین داریم که برای منافقین، از اول شروع می‌کند اوصافشان را می‌گوید.

پس از آنکه جنگ تحمیلی 8ساله دفاع مقدس به روزهای پایانی خود نزدیک می شد، درست زمانی که ایران قطعنامه 598 شورای امنیت را پذیرفت، گروهک منافقین در ادعایی مطرح کردند که خود را در عرض 48 ساعت به تهران خواهند رساند؛ اما رزمندگان ما مانند همیشه در این عملیات که «مرصاد» نام داشت، شکست مفتضحانه ای را به این گروهک داد که باعث شد 2 هزار نفر از نیروهای دشمن به هلاکت برسد. 

در حقیقت عملیات مرصاد شکستی سنگین برای منافقان به حساب می آمد از همین رو آنان رزمندگان ما را به فجیع ترین شکل ممکن و پس از شکنجه های دهشتناک، به شهادت می رساندند. یکی از همین شهدا، شهید سید مهدی رضوی بود. او در سال 1350 متولد شد در شش مرداد 67 در عملیات مرصاد به فیض عظیم شهادت نائل شد. 

در ادامه روایت شهادت شهیدی را می خوانیم که همین منافقانی که حالا خودشان را دوستدار مردم ما نشان می دهند، چشمهایش را درآوردند، گوش‌هایش را بریدند، بدنش را سوزاندند و بعد شهیدش کردند.
 مادر شهید سید مهدی رضوی می گوید: دفعه آخر که به مرخصی آمد دیدم خیلی فرق کرده و حالت معنوی خاصی پیدا کرده. وقتی بغلش کردم با خودم گفتم برای آخرین بار است که می بینمش. به سید مهدی گفتم «مادر مگر جنگ تمام نشده و امام قطعنامه را امضا نکردند؟» گفت «مگر امام نفرمودند من جام زهر را نوشیدم، من باید دوباره برگردم.» گفتم «برو و مواظب خودت باش!» با اینکه خودش می دانست بر نمی گردد گفت «این دفعه که برگردم تحصیلاتم را ادامه می دهم به خاطر شما!»

مادر سید مهدی، نحوه شهادت فرزندش توسط منافقین در عملیات مرصاد را این‌چنین بیان می‌کند: «سید مهدی در گردان مسلم لشکر 27  و در منطقه اسلام آباد غرب بود که به شهادت می رسد. منافقین سفّاک چشم هایش را در آورده بودند, گوشهایش را بریده بودند و آنقدر به فکش ضربه زنده بودند تا فکش خرد شده بود و پوستش را کنده بودند و بدنش را سوزانده بودند. زمانی که پیکرش را برای ما آوردند اجازه ندادند او را ببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم».