به گزارش خبرنگار سیاسی حیات؛ 13 شهریور 1357 روزی بود که بزرگترین و در عین حال منظم ترین تظاهرات سراسری در کشور رخ داد، تظاهراتی که بعد از یک ماه عبادت، بندگی و خلوص شکل گرفت.
بعد از یک ماه عبادت و روزه در بزرگترین عید شیعیان، به شکرانه بندگی در نماز جماعتی که در بین مسلمانان در مسجد، کوچه و... همه را رو به یک قبله کرد تا در خالص ترین حالت ممکن شکرگزار باشند و در همین حال مبارزه حق علیه باطل را در سر لوحه کارشان قرار دهند.
نماز عید فطر تمام می شود و خروج مردم از مساجد مانند یک صف نظامی شکل میگیرد. صفی که شور و نشاط در کنار شعارها همه را به وجد می آورد و این اپیدومی در همه کشور به جریان می افتد؛ تهران، مشهد، کرمان ، قم و ...
اما تفاوت این تظاهرات با تظاهرات هایی که در روزها و سالهای گذشته این بود که شاه برای نظاره آن با هلی کوپتر شخصی به میدان می آید و اینبار تفاوت برخورد مردم با ارتش را می بیند. همان نظامیانی که به دستور مافوق هایشان با تفنگ و گلوله جواب مردم را می دادند اینبار با روی گشاده و لبخند مردم، روبرو شدند. مردمی که گاها برای این نظامیان دست تکان می دادند، شاید همین محبت های کوچک زمینه ساز قدم های بزرگی شد برای استقبال ارتش از آنها.
راهپیمایی در کرمان و مشهد به بالایی 25 هزار نفر رسید و روزنامه کیهان و اطلاعات با توجه به روزهای سختی که گذرانده بودند اینبار با فراغ بال تصاویری از راهپیمایی ها را در همه صفحات خود منتشر کردند. اینبار امام خمینی (ره) اعلام کرد که تظاهر کنندگان، نظامیان را گلباران کنند، اقدامی که تصاویرش تا ابد در اذهان باقی ماند.
چه بسا مردمی که به دست برخی از این نظامیان شکنجه شدند و اینسری با روی گشاده به یکدیگر لبخند می زدند تا راهی به قلب یکدیگر باز کنند و این راه حاصل شد. هرچند جمعه سیاه 17 شهریور در پس این روز فرهیخته رقم خورد اما آن روز نیز نظامیان و ارتشیان ما تحت نفوذ و فشار رده های بالایی خود دست به تفنگ بردند و مردم با شاخه های گل تفنگ هایشان را گلباران کردند تا آن سلاح به زمین گذاشته شود.
نماز عید فطر 13 شهریور، عبادتی ارزنده و متفاوت بود عبادتی که مردم را از زیر شکنجه و فریاد های خفته در سینه، نجات داد. عبادتی که زمینه را فراهم کرد تا غل و زنجیر دست و پا گیر زور و ظلم پاره شده و آزادگی را به ارمغان آورد.
نمازی که شروعش بعد از طلوع آفتاب بود و راهپیمایش قبل از غروب آفتاب. آن روزها میدان شهیاد معنای آزادی را در قامت خود لمس کرد و مغرورانه مردم را در کنار نظامیان شاهنشاهی نظاره کرد. روزهای که میدان آزدای بانگ «الله اکبر خمینی رهبر» را با فریاد جمعیت حاضر لمس کرد. این موفقیت برای جوانان، زمینه ساز استقامت های بعدی شد.
نگرانی شاه از این تظاهرات بی دلیل نبود به گونه ای که سولیوان سفیر آمریکا در تهران می گوید: «راهپیمایی روز عید فطر به عنوان یک دمونستراسیون و نمایش خیابانی در تاریخ نوین ایران بیسابقه بود. حداقل یک صد هزار نفر در این راهپیمایی شرکت کرده بودند. نظم این راهپیمایی فوقالعاده و شبیه به یک رژه نظامی بود. مأموران انتظامی راهپیمایی، جوانانی بودند که بیشتر سوار بر موتورسیکلت هوندا صفوف راهپیمایان را منظم میکردند و در سر چهارراهها و تقاطعها راه عبور و مرور وسایل نقلیه را برای حرکت راهپیمایان مسدود میکردند. عدهای از مأموران انتظامی راهپیمایی، مجهز به وسایل مخابراتی تاکیـ واکی بودند. پیشبینیهای لازم برای تأمین آب و خنکی به عمل آمده بود و عدهای هم با بلندگو برای هماهنگ ساختن شعارهای راهپیمایان حرکت میکردند. به طور خلاصه این راهپیمایی نمایشی از قدرت مخالفان مذهبی شاه و تشکیلات قوی و منظم آنها بود». سولیوان از این سازماندهی تعجب خود را پنهان نمیکند و اذعان میکند که «نظم و سازمان این راهپیمایی در عین حال که موجب تحیر و شگفتی ما شد، این واقعیت را هم آشکار ساخت که ما تشکیلات و فعالیت مخالفان را دست کم گرفتهایم و از منابع اطلاعاتی لازم در میان گروههای مخالف به ویژه روحانیون و بازار برخوردار نیستیم.»
نظر شما