به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ شهید داوود بنیجمالی در بیست و هفتم فروردین ۱۳۴۳، در جنوب تهران دیده به جهان گشود. او را به اسم مجید نیز صدا می زدند؛ از همان دوران کودکی فردی ساده و بیآلایش بود و ارادتی خاص به خاندان عصمت و طهارت داشت و در کلیه هیئتها و مراسم سوگواری و جلسات قرآن شرکت میکرد.
دوران کودکی او در همان جنوب شهر شکل میگرفت تا این که وارد دبستان شد و مراحل تحصیلات ابتدایی را در دبستان هوشنگ بهمنیار شروع کرد. در دوران ابتدایی از شاگردان خوب کلاس، خصوصاً در فراگیری و قرائت قرآن و تعلیمات دینی بود و بعدها چندین بار در مسابقات قرائت قرآن، مقام نخست را کسب کرد.
دوران تحصیلات راهنمایی را در مدرسههای بلال حبشی، حر و عبدالله رهنما گذراند. کلاس دوم راهنمایی بود که همراه با معلم شهیدش غلام داودی در بسیج مسجد، به فعالیت و پاسداری و گشت شبانه مشغول شدند تا بتوانند از ضربههای ضد انقلاب علیه بچههای حزباللهی جلوگیری کنند. در حین انجام همین وظیفه بود که معلم عزیز و بزرگوارش شهید غلام داودی به درجه رفیع شهادت نایل آمد. شهادت معلم و یار بسیجی مجید، برایش بسیار دشوار بود. او همهجا از دیانت و خوبیهای معلم شهید خود سخن میگفت و از فقدان او بسیار حسرت میخورد.
وی مداح اهل بیت نیز بود از نظر اخلاقی و روحی یک فرد کامل بود. او به بزرگترها مخصوصاً افراد پیر و سالخورده فامیل احترام میگذاشت و دارای محبت بسیار زیادی نسبت به پدر و مادر و افراد خانواده بود. همیشه نسبت به خانواده شهدا و فرزندان شهدا خاضع و خاشع بود و احترامی خاص برای آنها قائل بود. شهید بنیجمالی همیشه علاقه به دنیا را منع میکرد و معتقد بود که دنیا مانند یک پل است و پل محل گذر است و توقف روی این پل جایز نیست و همین عقاید باعث حضور او در جبههها میشد. او معتقد بود حال و هوای حقیقی و محل آرامش روح، آنجاست. شهید بنیجمالی همیشه میگفت: اگر جبههها را خالی بگذاریم، خیانت به خون شهدای گرانقدرمان کردهایم و فرمان امام عزیزمان را نشنیده گرفتهایم و چگونه با این روحیهها میتوانیم ثابت کنیم یک بچهمسلمان هستیم؟
او عاشقانه امام را دوست داشت و فرمان امامش را به خوبی فرمانبرداری میکرد. مطیع و عبد امام بود و پروانهصفت گرد این شمع فروزان میچرخید.
سرانجام این شهید بزرگوار در ۲۱ دی ماه سال ۱۳۶۵ در مرحله دوم عملیات کربلای ۵ در منطقه شلمچه در سن ۲۲ سالگی به فیض شهادت نائل آمد.
گفتنی است پیکر مطهر این ذاکر اباعبدالله الحسین (ع) بیش از ۷ سال بر خاک شلمچه برجای ماند و سال ۱۳۷۷ در گلزار شهدای بهشت زهراء(س) در قطعه ۲۶ برای همیشه آرام گرفت.
سلامی بدهیم به روح پرفتوح شهدا با قرائت زیارت نامه شهدا:
اَلسَّلامُ عَلی رَسوُلِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلی نَبِی اللّهِ اَلسَّلامُ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ؛ اَلسَّلامُ عَلی اَهْلِ بَیْتِهِ الطّاهِرین اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَیُّهَا الشُّهَدآءُ الْمُؤْمِنُونَ؛ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ الاْیمانِ وَ التَّوْحیدِ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَنْصارَ دینِ اللّهِ وَ اَنْصارَ رَسُولِهِ عَلَیْهِ وَ الِهِ السَّلامُ سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدّارِ اَشْهَدُ اَنَّ اللّهَ اخْتارَکُمْ لِدینِهِ وَ اصْطَفاکُمْ لِرَسُولِهِ؛ وَاَشْهَدُ اَنَّکُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ ذَبَبْتُمْ عَنْ دینِ اللّهِ وَ عَنْ نَبِیِّهِ؛ وَ جُدْتُمْ بِاَنْفُسِکُمْ دُونَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّکُم قُتِلْتُمْ عَلی مِنْهاجِ رَسُولِ اللّهِ؛ فَجَزاکُمُ اللّهُ عَنْ نَبِیِّهِ وَعَنِ الاِْسْلامِ وَ اَهْلِهِ اَفْضَلَ الْجَزآءِ وَ عَرَّفَنا وُجُوهَکُمْ فی مَحَلِّ رِضْوانِهِ وَ مَوْضِعِ اِکْرامِهِ مَعَ النَّبِیّینَ وَ الصِّدّیقینَ وَ الشُّهَدآءِ وَ الصّالِحینَ وَ حَسُنَ اُولَّئِکَ رَفیقاً اَشْهَدُ اَنَّکُمْ حِزْبُ اللّهِ وَاَنَّ مَنْ حارَبَکُمْ فَقَدْ حارَبَ اللّهَ وَ اَنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبینَ الْفائِزینَ الَّذینَ هُمْ اَحْیآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ فَعَلی مَنْ قَتَلَکُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ الْمَلاَّئِکَةِ و َالنّاسِ اَجْمَعینَ اَتَیْتُکُمْ یا اَهْلَ التَّوْحیدِ زائِراً وَبِحَقِّکُمْ عارِفاً وِبِزِیارَتِکُمْ اِلَی اللّهِ مُتَقَرِّباً وَ بِما سَبَقَ مِنْ شَریفِ الاْعْمالِ وَ مَرْضِی الاْفْعالِ عالِماً فَعَلَیْکُمْ سَلامُ اللّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ بَرَکاتُهُ وَ عَلی مَنْ قَتَلَکُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ غَضَبُهُ وَ سَخَطُهُ اَللّهُمَّ انْفَعْنی بِزِیارَتِهِمْ وَ ثَبِّتْنی عَلی قَصْدِهِمْ وَ تَوَفَّنی عَلی ما تَوَفَّیْتَهُمْ عَلَیْهِ وَ اجْمَعْ بَیْنی وَ بَیْنَهُم فی مُسْتَقَرِّ دارِ رَحْمَتِکَ اَشْهَدُ اَنَّکُمْ لَنا فَرَطٌ وَ نَحْنُ بِکُمْ لاحِقُونَ
سلام بر رسول خدا سلام بر پیامبر خدا سلام بر محمد بن عبداللّه سلام بر خاندان پاکش سلام بر شما ای شهیدان با ایمان سلام بر شما ای خاندان ایمان و توحید سلام بر شما ای یاران دین خدا و یاران رسول خدا - که بر او و آلش سلام باد - سلام بر شما بدان شکیبائی که کردید پس چه خوب است خانه سرانجام شما گواهی دهم که براستی خداوند شما را برای دین خود انتخاب فرمود و برگزیدتان برای رسول خود و گواهی دهم که شما در راه خدا جهاد کردید آن طور که باید و دفاع کردید از دین خدا و از پیغمبر خدا و جانبازی کردید در رکاب رسول خدا و گواهی دهم که شما بر همان راه رسول خدا کشته شدید پس خدای تان پاداش دهد از جانب پیامبرش و از دین اسلام و مسلمانان بهترین پاداش و بشناساند به ما صورت های شما را در جایگاه رضوان خود و موضع اکرامش همراه با پیمبران و راستگویان و شهیدان و صالحان و چه نیکو رفیقانی هستند آن ها گواهی دهم که شمائید حزب خدا و هر که با شما بجنگد مسلماً با خدا جنگ کرده و براستی شما از مقربان و رستگارانید که در پیشگاه پروردگارشان زنده اند و روزی می خورند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن که شما را کُشت آمده ام به نزد شما برای زیارت ای اهل توحید و به حق شما عارفم و بوسیله زیارت شما بسوی خدا تقرب جویم و بدان چه گذشته از اعمال شریف و کارهای پسندیده دانایم پس بر شما باد سلام خدا و رحمت و برکاتش و لعنت خدا و خشم غضبش بر آن کس که شما را کُشت خدایا سود ده مرا به زیارت شان و بر آن نیتی که آن ها داشتند مرا هم ثابت بدار و بمیرانم بر آن چه ایشان را بر آن میراندی و گرد آور میان من و ایشان در جایگاه خانه رحمتت گواهی دهم که شما بر ما سبقت گرفتید.
نظر شما