کد خبر 207015
۷ تیر ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۹

یک شهید، یک درس؛

موتور گازی ام را بفروشید و پولش را به بیت المال بدهید

موتور گازی ام را بفروشید و پولش را به بیت المال بدهید

در فرازی از وصیتنامه طلبه شهید حجت‌الاسلام محمدتقی امینیان آمده است: «آقاجان! موتور گازی ام را بفروشید و هر چه پول دارم از بانک بگیرید تمامش را به بیت المال تحویل دهید، چون شاید با این طرز درس خواندن حق من نبود که از بیت المال مصرف کنم و من نمی‌توانم جواب حق الناس را بگویم.»

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ در روز پنجم مهر ۱۳۹۵ در دیداری که رهبر انقلاب با اعضای ستادهای برگزاری کنگره شهدای استان‌های کهگیلویه و بویراحمد و خراسان شمالی داشتند بر لزوم الگوگیری از سیره شهدا برای جلوگیری از مفاسدی مانند اسراف، تجاوز به اموال بیت‌المال و اشرافی‌گری تاکید کردند و به وصیت نامه طلبه شهید محمد تقی امینیان اشاره کردند.

طلبه شهید حجت‌الاسلام محمدتقی امینیان فرزند آیت‌الله مختار امینیان(ره) در روستای فتیده از توابع لنگرود دیده به جهان گشود. او از همان دوران خردسالی از استعداد درخشانی برخوردار بوده و همواره تسلطی خاص بر احکام شرعی و آداب و رسوم مربوط به آن داشت که تعجب همه اطرافیان را به خود جلب کرده بود.

 طبق سفارشات حضرت امام علاقه‌مند به دفاع مقدس شد و پس از آموزش‌های مقدماتی در حوالی منجیل و لوشان به شهر قم برگشت و با طلاب علوم دینیه کرمان که در مدرسه رضویه بود با هم در پایگاه امام جعفر صادق علیه السلام ثبت نام کردند و به جبهه دفاع رفتند در طی این مدت به دروس طلبگی خود نیز ادامه می‌داد و تا مقداری از شرح لمعه را پیشرفت نموده بود.

سپس با رفقای خود مرخص شدند و به دروس خود مشغول گشتند، مدت کوتاهی گذشت به گیلان آمدند چند روز پیش خانواده ماندند و بعد برای ادامه تحصیل به قم برگشتند. موقعی که می‌خواست به قم برود به خواهر کوچکش که در درون اتاق بود دست خود را به علامت خداحافظی حرکت داد و گفت دیدار تا قیامت، این جمله خواهرش را بسیار متأثر کرده بود دیگر خبری از ایشان نبود تا اینکه از مناطق جنگی نامه‌ای برای خانواده آمد و معلوم شد در شلمچه هستند. دیری نگذشت که طلبه‌ای از قم با خانواده تماس گرفت که محمدتقی شهید شده است و مفقود الجسد است. او بر اثر اصابت ترکش به مقام شهادت رسیده بود پس از یکی دوسال از طریق سپاه آستانه اشرفیه خبر آوردند که پیکر محمدتقی پیدا شده است. بعد از تشریفات تشییع جنازه انجام گرفت پدر برایش نماز خواند و او را در جوار شهدای آستانه اشرفیه به خاک سپرد.

در فرازی از وصیتنامه شهید امینیان آمده است:

«با عرض سلام خدمت شما پدر و مادر عزیزم چند کلمه‌ای به عنوان وصیت برایتان می‌نویسم امیدوارم حالتان خوب باشد، مادر جان امیدوارم که مرا ببخشی تو را خیلی اذیت کردم و هیچ گاه نتوانستم کوچکترین زحماتت را جبران کنم و حق فرزندی را اداء نمایم اگر مرا نبخشی در جهان آخرت بدبخت می‌شوم، هم چنین آقا جان امیدوارم مرا ببخشی، پدر و مادر شاید بوسیله همین شهادت (اگر شهید محسوب شوم) گناهانم بخشیده شود و شاید بتوانم شما را نیز شفاعت کنم تنها چیزی که از شما می‌خواهم این است که از من راضی باشید و دعا کنید که جزء شهدا محسوب شوم.

آقاجان! موتور گازیم را بفروشید و هر چه پول دارم از بانک بگیرید تمامش را به بیت المال تحویل دهید، چون شاید با این طرز درس خواندن حق من نبود که از بیت المال مصرف کنم، و من نمی‌توانم جواب حق الناس را بگویم. شما خودتان از من بهتر می‌دانید که حضرت علی (ع) حاضر نشد چراغ بیت المال برای چند لحظه برای کار شخصی روشن بماند … اگر ممکن است یک ماه نماز برایم بخوانید نصفش را شکسته و بقیه را کامل و نیز اگر ممکن است هفت روز روزه برایم بگیرید و خواهش می‌کنم در مصیبت هایتان مصیبت تمام امامان را بخوانید. به برادرم و خواهرم بگوئید که هیچ ناراحت نباشید، چون شهادت بالاترین مقام یک انسان است، در خاتمه از تمام مردم می‌خواهم که جبهه را فراموش نکنند این جبهه جبهه حق در برابر باطل است اگر جبهه را فراموش کنید حق را فراموش کرده اید و همچنین امام را تنها نگذارید دیگر عرضی ندارم. جز التماس دعا»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha