به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ شهید اکبر قدیانی در دوم بهمن ماه سال 1332 در تهران دیده به جهان گشود، وی در زمینههای فرهنگی و مذهبی فعالیتهای زیادی داشت، شهید قدیانی مداح و موذن مسجد معروف جوادالائمه (ع) تهران بود، مسجدی که یکی از کانونهای جوشش انقلابی مردم بود و برخی از نویسندگان و هنرمندان مطرح معاصر کشورمان نیز از این مسجد برخاستند. بهزاد بهزادپور، امیر حسین فردی، مصطفی خرامان، فرجالله سلحشور، گلعلی بابایی و... ازجمله چهرههای ادبی و هنری انقلاب بودند که در کنار شهید اکبر قدیانی در این مسجد فعالیت میکردند.
شهید قدیانی سالها با رژیم پهلوی مبارزه کرد و چند بار نیز تهدید به ترور شد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی همراه با اعضای مسجد جواد الائمه (ع) از جمله بهزاد بهزاد پور، امیر حسین فردی، مصطفی خرامان و فرج الله سلحشور فعالیت های زیادی انجام داد.
این شهید گرانقدر به عنوان بسیجی و داوطلبانه به جبهه رفت و در عملیات آزاد سازی خرمشهر شرکت کرد.
خدیجه قدیانی فرزند شهید اکبر قدیانی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ما میگوید: پدرم در سال 1361 برای عملیات آزادسازی خرمشهر داوطلبانه به جبهه اعزام شد و در تاریخ نه اردیبهشت ماه سال 1361 به فیض شهادت نائل آمد و نتوانست آزادسازی خرمشهر را ببیند.
وی درباره فعالیتهای پدرش افزود: برای پدرم ایثار، شهادت و مکتب امام حسین (ع) بسیار مهم بود، پدرم در زمینه تئاتر، نوحه خوانی و سرودهای انقلابی فعالیت داشتند و همه فعالیتهایش به امام حسین (ع) ختم میشد.
فرزند شهید قدیانی گفت: شهید قدیانی در ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی نیز بسیار فعال بود و بچههای محل را به فعالیت در زمینههای فرهنگی و مذهبی تشویق میکردند.
وی با اشاره هدف پدرش از رفتن به جبهه بیان داشت: تمامی شهدا بهخاطر امام خمینی (ره) و آرمانهای انقلاب رفتند و در این راه، وطن، سرزمین و تمامی همنوعانشان برایشان مهم بود.
فرزند شهید قدیانی با بیان قسمتی از وصیت نامه پدرش گفت: همانطور که در وصیت نامه پدرم آمد؛ بر سنگ مزارش نوشته شده: خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما، امیدوارم تا همیشه نهضت امام خمینی (ره) پایدار بماند.
گفتنی است؛ شهید قدیانی نهم اردیبشهت سال 1361 قبل از شروع عملیات آزادسازی خرمشهر، با بلندگوی گردان مقداد روضه آخرش را خواند و ساعاتی بعد از ناحیه گلو تیر خورد و با حنجره خونین به شهادت رسید.
در وصیت نامه شهید قدیانی آمده است:
ما زخم خوردگان تیره ترین، سردترین، بلندترین شب های جور بودیم. ما شلاق خوردگان یلدای ستم بودیم. اولین شعاع فجر را که دیدیم خیز گرفتیم. عاشقانه به سوی شفق دویدیم تا در چشمه خونین خورشید، زخم های استخوان گداز خویش را بشوییم؛ که ثابت کنیم: سرخی بالاترین رنگ است، نه سیاهی. که سیاهی می پوشد. سرخی میشوید و جلادان تاریخ را رسوا می کند. «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست».
سپیده دم خونین عشق، فرارسید دوستان. ای برادر! ای خواهر! تو را فقط یک وصیت، تو را فقط آخرین حرف که؛ خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی، خمینی را نگه دار.
التماس دعا!
اکبر قدیانی/ 9 اردیبهشت 61
لازم به ذکر است ؛آرامگاه این شهید بزرگوار در قطعه: 26، ردیف: 63 مکرر، شماره: 44 گلزار شهدای بهشت زهرای تهران قرار دارد.
نظر شما