کد خبر 201385
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۶

مادر شهید مدافع حرم، فرمانده شهید جواد الله کرمی در گفتگو با «حیات»:

فرزندان ما آگاهانه راهشان را انتخاب کردند/ تا  آخر پای این انقلاب ایستاده ایم

فرزندان ما آگاهانه راهشان را انتخاب کردند/ تا  آخر پای این انقلاب ایستاده ایم

شهربانو ولدخانی با اشاره به اینکه ما تا آخر پای این انقلاب ایستاده‌ایم، گفت: شهادت راهی است که فرزندان ما آگاهانه آن را انتخاب کردند و مسئولیت قبول کردند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ 19 اردیبهشت ماه سالروز شهادت فرمانده‌ای است که مانند سرور و سالار شهیدان سرش از بدن جدا شد؛ سالروز شهادت جواد الله کرمی. وی در محله‌ قدیمی مهرآباد قد کشید و به مدرسه رفت. جواد معتقد بود که حزب اللهی باید با سواد باشد وگرنه عرصه های علمی در مملکت شیعه دست آدم های ناصالح می افتد. در حالی که هنوز از درد و آثار جراحت عملیات محرم در پاییز 94 رهایی پیدا نکرده بود، پس از سقوط خانطومان و در بامداد روز 19 اردیبهشت 95 به همراه تعدادی از نیروهای سوری تحت امر، برای تثبیت خط پدافندی بیرون خانطومان در محدوده سنگ معدن، در درگیری مستقیم با نیروهای تکفیری و اصابت گلوله به دست، پهلو و پا سخت مجروح شد و پس از شهادت نیروهایش پیکر نیمه جانش به اسارت دشمن درآمد. سرش را از پیکرش جدا کردند و از ارتفاع 20 متری به داخل محوطه سنگ معدن خانطومان پرت کردند. بقایای پیکر مطهر این فرمانده جانباز شهید در منطقه باقی ماند و پس از آزادی خانطومان در زمستان 98، در جریان تفحص پیکر شهدا در محل سنگ معدن کشف شد و 10 خرداد 99 پس از 4 سال به میهن بازگشت. 

شهربانو ولدخانی مادر شهید جواد الله کرمی در گفتگو با خبرنگار حیات درباره روحیات جواد در دوران کودکی و جوانی‌اش، بیان کرد: جواد از کودکی بسیار ساکت و خوش اخلاق بود و یادم هست که هیچ وقت از مدرسه‌اش من را نخواستند. همانطور که حاج قاسم سلیمانی فرمودند که شرط شهید شدن شهید بودن است، می‌توانم بگویم از همان کودکی معلوم بود که جواد شهید می شود.

وی ادامه داد: در حقیقت شهدا چیزهایی می دانند که ما نمی‌دانیم و حتی می‌شود گفت خود شهید را هم پدر و مادرش درست و حسابی نمی‌شناسند و بعد از اینکه می‌روند مشخص می‌شود که دلیل رفتارهایشان چه بوده است؛ مثلا آقا جواد گاهی بدون دلیل رو به قبله می ایستاد و به امام زمان(عج) سلام می داد یا همهیشه بدون اینکه وقت نماز باشد سجده می کرد. برای من سوال بود که چرا این رفتارها را انجام می‌دهد و کم کم ما متوجه این رفتارش شدیم. 

ولدخانی افزود: آقا جواد خیلی با اخلاق و متواضع بود و در واقع این اخلاق نیکو است که باعث می شود آدم بتواند افراد را جذب کند. همیشه موقع سلام دادن به همسایه‌ها دولا می شد و به همه تعظیم می کرد. 

مادر شهید جواد الله کرمی در پاسخ به این سوال که آیا در طول چهارسالی که آقا جواد مفقودالاثر بود شما بی‌تاب بودید، یا خیر، گفت: نه من اصلا بی‌تابی نکردم؛ در حقیقت قرآن همه چیز را به انسان آموزش می دهد. در زمانی که من جوان بودم به دختران همسایه قرآن درس می دادم و چون قرآن را خوانده بودم برای شهید هم دلم آرام بود.

وی افزود: من هرگز نمی توانم به خدا دستور دهم. هر طور خودش می داند و صلاح است عمل می‌کند. اصلا بی تابی نکردم و همیشه می گفتم خدایا هر طور خودت می دانی همان کار را بکن؛ چون فرزندان ما آگاهانه راهشان را انتخاب کردند و مسئولیت قبول کردند؛ ضمن اینکه ما خودمان نیز امانت هستیم و همه چیز را خدا می داند. زمانی که پیکرش برگشت و از رادیو زنگ زدند و گفتند پسر شما با چه هیکلی رفت و حالا با چهار تکه استخوان بر گشته است؛ من گفتم چیزی جز زیبایی نمی بینم. 

ولدخانی با اشاره به این موضوع که همه چیز را خدا می داند و همه چیز باید برای خدا باشد، اظهار کرد: حتی زمانی که آقا جواد مجروح شده بود به همه می گفت من تصادف کرده ام. ما باید قرآن را زیاد بخوانیم واین قوت قلبی که دارم از قرآن است. 

مادر شهید جواد الله کرمی درباره اینکه چطور متوجه شدید که آقا جواد شهید شده اند، گفت: روزی که جواد شهید شد اول شعبان بود و  از صبح که بیدار شدم آیه 169سوره مبارکه آل عمران «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ﴿۱۶۹﴾
(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند» به من الهام می شد. 

وی ادامه داد: چند نفری از همسایه ها به منزل ما آمدند و دخترم که چند روز پیش منزلمان بود، دوباره آمده بود و گفتم کبری جان تو که تازه اینجا بودی، دخترم کمی گریه کرده بود. رو کردم به دخترم و پرسیدم برای جواد اتفاقی افتاده است؟ و آنجا بودم که فهمیدم جواد به شهادت رسیده است  و  با خودم گفتم حالا می فهمم که چرا از صبح این آیه به من الهام شده است. وعده خدا حق است و شهدا راه خود را انتخحاب کرده و عاقبت به خیر نیز شدند.

ولدخانی گفت: بالاخره بعد از دفعه سوم که جواد مجروح شده بود، برای بار چهارم به سوریه رفت و شهید شد. ما باید همه کارهایمان برای خدا باشد. الان 44 سال است که انقلاب  اسلامی ایران به پیروزی رسیده است. ما از روز اول بودیم، هستیم و تا  آخر پای این انقلاب ایستاده ایم و مقاومت و پایداری می‌کنیم. طبق فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی وظیفه ما در حال حاضر جهاد تبیین است.

رقیه الله کرمی خواهر شهید درباره برادرش می‌گوید: پدر و مادرم همیشه به عمل به آیات قرآن تاکید داشتند و آقا جواد نیز چون در چنین محیطی بزرگ شده بود، بسیار رئوف و خوش اخلاق بود و گذشت بسیاری در رفتار با افراد داشت. همیشه مسئله بیت المال برایش مهم بود و همیشه به من و خواهرم تاکید داشتند که در محل کار مراقب استفاده از اموال بیت المال باشید و دقت می کردند که وظایفشان را بهترین نحو انجام دهند. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha