به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ روایت میکنیم از شهیدی که بارقهای از عشق در وجودش بود، همان عشقی که دلیل افتادن ابراهیم در آتش بود، همان عشقی که چشمان یعقوب را از او گرفت، همان عشقی که یوسف را در چاه انداخت و همان عشقی که مادر موسی را مجاب کرد فرزندش را در نیل بیندازد. آوینی سر پر سودایی داشت. سودای شهید شدن؛ شهید سید مرتضی آوینی در 21 شهریور سال 1326 در شهر ری متولد شد.
تحصیلات ابتدایی و متوسطهی خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانشجوی معماری وارد دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد. او از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر میسرود داستان و مقاله مینوشت و نقاشی میکرد. در دانشگاه معماری میخواند ولی بعد از پيروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورتهای انقلاب به فیلمسازی پرداخت.
آوینی میگفت: حقیر دارای فوق لیسانس معماری از دانشکدهی هنرهای زیبا هستم اما کاری را که اکنون انجام میدهم نباید به تحصیلاتم مربوط دانست حقیر هرچه آموختهام خارج از دانشگاه است بنده با یقین کامل میگویم که تخصص حقیقی در سایهی تعهد اسلامی به دست میآید و لاغیر؛ قبل از انقلاب بنده فیلم نمیساختهام اگرچه با سینما آشنایی داشتهام. اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است. با شروع انقلاب تمام نوشتههای خویش را، اعم از تراوشات فلسفی، داستانهای کوتاه، اشعار و… در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که “حدیث نفس” باشد ننویسم و دیگر از “خودم” سخنی به میان نیاورم… سعی کردم که “خودم” را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد، و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار ماندهام.
البته آن چه که انسان مینویسد همیشه تراوشات درونی خود اوست همهی هنرها این چنین هستند کسی هم که فیلم میسازد اثر تراوشات درونی خود اوست اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند، آنگاه این خداست که در آثار او جلوهگر میشود حقیر این چنین ادعایی ندارم ولی سعیم بر این بوده است.
شهید مرتضی آوینی فیلمسازی را در اوایل پیروزی انقلاب با ساختن چند مجموعه آغاز کرد. اواخر سال 1370 “موسسهی فرهنگی «روایت فتح» به فرمان مقام معظم رهبری تاسیس شد تا به کار فیلمسازی مستند و سینمایی دربارهی دفاع مقدس بپردازد و تهیهی مجموعهی روایت فتح را که بعد از پذیرش قطعنامه رها شده بود ادامه دهد.
شهید آوینی و گروه فیلمبرداران روایت فتح سفر به مناطق جنگی را از سر گرفتند. مرتضی آوینی در کنار فیلمسازی، مقالات تئوریک درباره ماهیت سینما و نقد سینمای ایران و جهان، مقالات متعددی در خصوص حقیقت هنر، هنر و عرفان، هنر جدید اعم از رمان، نقاشی، گرافیک و تئاتر، هنر دینی و سنتی، هنر انقلاب و... تالیف کرد که در ماهنامه سوره به چاپ رسید. در همین دوران در خصوص مبانی سیاسی و اعتقادی نظام اسلامی و ولایت فقیه، فرهنگ انقلاب در مواجهه با فرهنگ واحد جهانی و تهاجم فرهنگی غرب، غربزدگی و روشنفکری، تجدد و تحجر و موضوعات دیگر تفکر و تحقیق کرد و مقالاتی منتشر کرد. مجموعه آثار آوینی در این دوره هم از نظر کمیت، هم از جهت تنوع موضوعات و هم از لحاظ عمق معنا و اصالت تفکر و شیوایی بیان اعجابآور است.
ایشان در وصف خودش میگفت: من از یک راه طی شده با شما حرف میزنم. من هم سالهای سال موسیقی کلاسیک گوش دادهام، ساعتها از وقتم را به مباحثات بیهوده دربارهی چیزهایی که نمیدانستهام گذراندهام. من هم سالها با جلوه فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیستهام، ریش پرفسوری و سبیل نیچهای گذاشتهام… اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچار شدهام رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم.»
یکی از مهمترین مسائل زندگی ایشان، مسأله نماز بود. ایشان میگفت: «سعی کن نماز برایت مهمترین چیز باشد و سعی کن نمازت را با توجه بخوانی. لازم نیست حتماً مستحبات را به جا آوری، همان اصل نماز را با توجه و حضور قلب اقامه کن.» میگفت: «همهی کارهایت را براساس نماز تنظیم کن.»
شهید آوینی ارادت خاصی به مقام معظم رهبری داشت، چنانکه در نامهای به ایشان مینویسد: « ما با حضرتعالی به عنوان وصی امام امت(ره) و نایب امام زمان (عج) تجدید بیعت کردهایم و تا بذل جان در راه اجرای فرامین شما ایستادایم، همان گونه که پیش از این درباره امام امت (ره) بودهایم… سر ما و فرمان شما. کمترین مطیع شما، سید مرتضی آوینی.»
مقام معظم رهبری نیز در مراسم تشییع جنازهی ایشان گفته بودند: « من خودم بزرگترین داغدار این مصیبت هستم.»
او بسیار عاشق شهادت بود. پس از شهادت دوستان خویش، به شدت متأثر میشد و اشک میریخت. در هنگام ضبط برنامهی روایت فتح در مناطق عملیاتی نیز، با شنیدن خاطرات رزمندگان، آرام و بیصدا میگریست.
سرانجام شهید مرتضی آوینی روز بیستم فروردین 1372 در منطقه فکه در حال بررسی لوکیشن فیلم مستند شهری در آسمان، به همراه محمد سعید یزدانپرست با مین برخورد کرد و بر اثر اصابت ترکش مین باقیمانده از جنگ ایران و عراق شهید شد.
آقای آوینی کاغذها هم دلشان برایتان تنگ شده
روحتان قرین رحمت الهی
و الحق که صدای شما چه دلنشین و آرامبخش بود. به قول عزیزی: حتی اگر از عملیاتی ناکام و شکست خورده برنامه میساخت و سخن میگفت، همچنان شیرینی فتح را در ذائقه خود احساس می کردیم.
سید شهیدان اهل قلم در این روزگار سخت، دعایمان کنید که ما نیز به یاد خواهیم داشت "پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند
از ویرانی لانه اش نمی هراسد"
خبرنگار: یاسمین رودباری