کد خبر 163357
۱۳ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۳:۲۰

به بهانه سالروز شهادت جواد دل آذر؛

تنها خمپاره‌زن دارخوین را بیشتر بشناسیم

تنها خمپاره‌زن دارخوین را بیشتر بشناسیم

آسمان جان‌پناه شهیدان است و زمین تبعید‌گاهشان. آنانی که همیشه بودن ما باقی مانده‌ها، بعد از خدا مدیون رشادت و ایستادگی‌شان است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ آسمان جان‌پناه شهیدان است و زمین تبعید‌گاهشان. آنانی که همیشه بودن ما باقی‌مانده‌ها ، بعد از خدا مدیون رشادت و ایستادگی‌شان است.

شهید «محمد جواد دل آذر» فرزند محمدعلی در دوم فروردین سال 1337 در شهر مقدس قم به دنیا آمد. او از کودکی به همراه پدر در نمازهای جماعت شرکت می‌کرد و محضر علمای اسلام شرف‌یاب می‌شد. در همان کودکی توفیق زیارت حضرت امام عزیز (ره) را داشت. این اتفاق مبارک نقطه عطفی در زندگی وی و عاملی در شکل‌گیری مبانی اعتقادی جواد بود.

در دوران ابتدایی به دلیل مشکلات مالی ناگزیر به کار سفالگری روی آورد. هرچند تحصیل خود را در دبیرستان شبانه حکیم نظامی دنبال کرد ولی موفق به ادامه تحصیل نشد و با تشویق و اصرار دوستان، برخلاف میل خانواده به استخدام کادر درجه داری هوانیروز ارتش درآمد. جوّ ضد اسلامی حاکم بر ارتش در زمان طاغوت، طاقت ماندن در آنجا هم نیاورد 
با شروع زمزمه های انقلاب او یکی از کارآمدترین جوانان قم و جلودار مبارزات علیه رژیم طاغوت در این شهر بود. سازماندهی راهپیمایی‌ها و تظاهرات در سطح شهر، آموزش‌های نظامی به جوانان انقلابی برای مبارزه با عمال پهلوی، ساختن سه راهی با مواد منفجره و مقابله با مزدوران رژیم طاغوت نمونه‌ای از فعالیت‌های انقلابی اوست. جواد چنان شناخته شده بود که مأموران طاغوت بارها در صدد تعقیب و دستگیری او بر آمدند.

هنگامی که حضرت امام (ره) تصمیم گرفتند از پاریس به ایران مراجعت کنند جواد به عضویت کمیته استقبال در آمد. با ورود امام (ره) به میهن اسلامی، او یکی از اعضای گروه جیپ اسکورت مسلّحانه خودروی حامل ایشان بود. در حالی که جیپ، اتومبیل حامل امام را همراهی می‌کرد واژگون شد و جواد به سختی از ناحیه کمر آسیب دید و به بیمارستان منتقل شد.

شدت جراحت به حدی بود که او را به بیمارستانی در تهران منتقل کردند. با عنایت خدای متعال عمل جراحی وی نتیجه‌ای معجزه‌آسا داشت. جواد پس از این عمل چند ماه قادر به حرکت نبود، اما جراحت کمر او کم کم رو به بهبودی گذاشت. انتقال او به بیمارستان آیت الله گلپایگانی قم و سپس به منزل درحالی صورت گرفت که تقریبا نیمی از بدنش در گچ بود. با تشکیل کمیته انقلاب اسلامی در قم، به عنوان عضو فعال گروه ضربت این کمیته در دستگیری عوامل مزدور رژیم معدوم پهلوی و قاچاقچیان مواد مخدر تلاش بسیاری کرد. با آغاز درگیری در کردستان، از سوی کمیته راهی آن دیار گشت و چند ماه در سنندج و دیگر شهرهای آن منطقه به مبارزه با عناصر ضد انقلاب مشغول شد.

در آذر سال 1358 به اتفاق شهید محمد منتظری، به منظور مبارزه با صهیونیست‌ها به جنوب لبنان مسافرت کرد و شش ماه در آنجا به فعالیت و نبرد دلاورانه با دشمن صهیونیستی پرداخت.

بازگشت جواد از لبنان با دور تازه‌ای از مبارزات یعنی مبارزه با عناصر فریب خورده منافق در سطح شهر و خنثی کردن تلاش‌های مذبوحانه آن‌ها بر ضد انقلاب همراه بود. فعالیت‌های چشمگیر وی و دوستانش به گونه‌ای بود که با وجود شهید دل آذر و عناصر حزب الله جایی برای عرض اندام منافقین و منحرفین کوردل باقی نمی‌ماند.

وی در سال 1359 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و بعد از گذراندن یک دوره آموزشی کوتاه مدت به سوی جبهه‌های نبرد شتافت و چندین بارمجروح شد. در روزهای ابتدای جنگ با حضور در جبهه‌های دارخوین، سلیمانیه و محمدیه با مسئولیت واحد خمپاره انداز شجاعانه در مقابل دشمن بعثی ایستاد. تجربه و آموزش‌هایی که او در دوران حضور در کادر درجه داری ارتش کسب کرده بود در این جا به کمک وی آمد. دارخوین نخستین منطقه عملیاتی است که شهید در آن حضور پیدا کرده بود؛ چراکه تنها خمپاره زن منطقه دارخوین بود.

لیاقت و شایستگی‌های جواد کم کم او را آماده پذیرش مسئولیت‌هایی خطیر در عرصه دفاع مقدس کرد. او در بیشتر عملیات‌هایی که لشکر 17 به عنوان یگان عمل کننده شرکت داشت، با شجاعت و زیرکی خود نقشی تعیین کننده در پیروزی‌های لشکر ایفا کرد.

شهید جواد دل آذر، سال‌های حضور خود در جبهه را با مسوولیّت های گوناگونی همچون؛ فرماندهی «محور» و «عملیّات» لشگر 17 امام علی ابن ابیطالب (ع) سپری کرد و سرانجام در 13 اسفند 1364 در عملیّات والفجر 8 به شهادت رسید. جواد آذر دل هم رفت. رفتن‌هایی که حفره‌ای به عمر زمان باقی می‌گذارند و کلام جا می‌ماند از شرح زخم دل. آنان که عاشق بودن و مشتاق...؛ اما برای ما بازماندگان جایشان تا ابد خالی است.

خبرنگار: یاسمن رودباری

برچسب‌ها