کد خبر 161731
۲۶ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۴:۳۸

صدای سومین لبخند رضا صادقی به خوی رسید

صدای سومین لبخند رضا صادقی به خوی رسید

کنسرت رضا صادقی شامگاه سه‌شنبه (25بهمن) در قالب فراخوان «رنگ لبخند 3» برای همراهی و کمک به مردم زلزله‌زده شهر خوی در سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی تهران برگزار شد.

به گزارش گروه فرهنگی حیات؛ رضا صادقی خواننده موسیقی پاپ اوایل بهمن امسال از فراخوان «رنگ لبخند 3» برای همراهی و کمک به مردم زلزله‌زده شهر خوی خبر داده و اعلام کرده بود که قرار است 25 بهمن کنسرتی را در تهران در راستای این فراخوان برگزار کند که تمام درآمد کنسرت برای تهیه ملزومات مردم این شهر هزینه خواهد شد، این وعده صادقی دیشب در سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی تهران محقق شد.

این کنسرت با همراهی و استقبال قابل توجه مخاطبان همراه بود. صادقی پس از اجرای قطعه اول گفت: خیلی خوشحالم، خیلی سپاسگزارم و خیلی خدا را شکر می‌کنم که دعوت ما را برای این اتفاق خیلی جذاب و برای خیری که قرار است از قلبمان به مردم خوی برسد، پذیرفتید به افتخار خودتان که آنقدر باحالید یک دست باحال بزنید که مخاطبان با شور و هیجان از ادامه کنسرت استقبال کردند.

وی افزود: من همیشه گفتم که یکی از بزرگترین ستاره‌های روی دوشم این است که حس می‌کنم با همه قلبم، خدا یه جورایی همیشه مرا در آغوش گرفته و با این بودن شما، مطمئن‌ترم از اینکه خدا خیلی محکم‌تر مرا در آغوش گرفته است.

یادی از علی انصاریان

صادقی در بخش دیگری از این کنسرت بیان کرد: چند روز پیش سالگرد پرواز یکی از بهترین دوستان من، دوست 20 ساله من، علی انصاریان بود، دوست دارم به افتخارش یک دست بسیار ویژه بزنید، رفتن را قبول ندارم، آدم‌ها در قلب ما هستند، شاید به صورت فیزیکی نبینیمشان اما مثل همیشه دوست دارم این آهنگ را تقدیم کنم اول به علی و بعد شما که انقدر با عشق هستید.

سپس قطعه «نفس» اجرا شد و همزمان فیلم آن که سال‌های گذشته با بازی علی انصاریان به مناسبت روز جهانی ناشنوایان ضبط شده بود، نمایش داده شد و مخاطبان با دیدن این فیلم و تصاویری از انصاریان با هیجان تشویق کردند.

صادقی بعد از اجرای این قطعه اظهارداشت: دوست دارم به افتخار یکی از بهترین و قدرتمندترین زنان این مملکت خانم فاطمه دانشور رئیس موسسه مهرآفرین و عضو اسبق شورای اسلامی شهر تهران یک دست ویژه بزنید.کسی که سال‌های سال افتخار داد به من که همراهش باشم و لطف کرد، مرا پذیرفت و در ماجرا و اتفاق عجیب و غریب خوی نیز مرا همراهی کرد. تا این حس را به آنان ندهیم که تنها ماندند.

برچسب‌ها