به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ 14 آذر سال 1323 در دل خانواده‌ای در تهران فرزندی به نام مرتضی به دنیا آمد، او بعد از گذراندن دوران ابتدایی اش در دبیرستان البرز تهران قبول شد و تحصیلات خود را با موفقیت سپری کرد.

از همان دوران نوجوانی اش علاوه تلاش و پشتکاری که در درس داشت و همیشه ممتاز بود در زمینه علوم دینی نیز کوتاهی نمی‌کرد و در جلسات تفسیر قرآن و آموزش مهارت‌های دینی شرکت می‌کرد. مرتضی بعد از تمام شدن تحصیلات دبیرستانی‌اش با شرکت در کنکور سراسری در رشته پزشکی دانشگاه تهران قبول شد. تا جایی که بعد از تمام شدن دوره پزشکی عمومی جزو رتبه‌های برتر آزمون بورسیه اعزام به خارج شد.

به گفته همسرش مرتضی فردي انقلابي، مذهبي و تحصيل كرده و جزو 3 نفر برتر رشته پزشكی بود و به همين دليل برای ادامه تحصيل در آمريكا بورسيه شده بود. امام خميني (ره) در نجف بودند و مرتضی تصميم گرفت براي پذيرش بورسيه و سفر به آمريكا با ايشان مشورت كند و در نامه ای كه خدمت امام خمینی (ره) نوشت، شرايط خود را توضيح داد و نظر ايشان را جويا شد، امام (ره) در پاسخ فرمودند: شما مخير هستيد. همسرم خيلي خوشحال شد كه امام خميني (ره) اختيار را به خودش واگذار كرده است.

تصمیم گرفت در ایران بماند

زمان قبل از انقلاب بود،مرتضی همه شرایط را سنجید و تصمیم گرفت در ایران بماند و به مبارزاتش علیه ساواک ادامه دهد. در دوران دانشجویی انجمن اسلامی دانشکده را تأسیس کرد و در امور فرهنگی و اجتماعی مشارکت فعال داشت. تحصیلات خود را با موفقیت در سال چهل و هشت به پایان رساند و به خدمت سربازی رفت و به عنوان پزشک در روستاهای اطراف نهاوند به درمان محرومین پرداخت. 

ازدواج و تشکیل خانواده

وقتی به پایان دوره پزشکی و سربازی رسید تصمیم به ازدواج گرفت، او خواهان وصلت با خانواده‌ای بود که اعتقادات مذهبی محکمی داشته باشند. در 16شهریور ماه سال 1351 با پروین سلیحی ازدواج کرد و صاحب فرزندی به نام یاسر شد. همسرش نیز در جریان مبارزات بود، مرتضی در کنار کارهایی که انجام می‌داد برخی فعالیت‌ها را به او  می‌سپرد.

همسر مرتضی می گوید: وقتی فهمیدم حاکمیتی که ما داریم اسلامی نیست و کشور ما استقلال کافی ندارد و با دستورات اسلامی هیچ گونه مطابقتی ندارد راهم را انتخاب کردم. در حقیقت من با مطالعه پی بردم زیرا مسائل مبارزاتی احساس‌پذیر نیست و باید با منطق و فکر انتخاب شود. چنانچه اگر فردی با احساسات در این مسائل پیش برود قطعا با شکست مواجه می‌شود.

مبارزه علیه رژیم شاه

مرتضی در جلسات مذهبی پنهانی همراه با بسیاری از آنانی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیت هایی را پذیرا شدند، شرکت می‌کرد. او با اینکه فارغ التحصیل و پزشک شده بود به علت کینه شدیدی که نسبت به رژیم طاغوت داشت، به نحوی جذب سازمان منافقین شد و افراد سازمان به علت آشنایی به اعتقادات شدید مذهبی وی هرگز نگذاشتند که او از جریانات انحرافی آنان مطلع شود، به همین علت او را به تبریز منتقل کردند که ارتباطش با افراد کادر، قطع و فقط به عنوان یک نیروی فعالی از او استفاده کنند، زیرا به علت تخصص پزشکی که داشت آن‌ها به وی سخت نیاز داشتند.

دستگیری و شهادت مرتضی توسط ساواک

مرتضی در یک درمانگاه در تبریز طبابت می‌کرد. روزی توسط یکی از اعضای گروه لو داده شد و ساواکی‌ها در 11 مردادماه سال 1354 مقابل درب درمانگاه او را دستگیر و او را به تهرات منتقل کردند.

او تحت شدیدترین شکنجه‌ها قرار گرفت ولی دست از مجاهدت خود برنداشت و دادگاه فرمایشی، وی را به 7 بار اعدام محکوم کرد. زیرا اعتقادات شدید مذهبی او برای رژیم شاه خطر بزرگی بود، سرانجام سحرگاه چهارم بهمن ماه سال 54 بود كه شهید مرتضی لبافی نژاد پس از تحمل شكنجه های فراوان توسط ساواك به شهادت رسید.

گفتنی است سازمان اطلاعات و امنيت رژيم شاه برای همسرمرتضی هم حكم اعدام در نظر گرفته بود كه به دليل كم بودن سنش به حبس ابد و سپس 2 سال زندان تبديل شد.

در قسمتی از وصیت نامه شهید مرتضی لبافی نژاد آمده است:

 براي من نگران نباشيد كه خداوند فرموده است ولا تحسين الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون. 

از والدينم می خواهم تا فرزندانم را از نظر مسائل مذهبی و اجتماعی فردی آگاه و مطلع بار آورد و به مادرم توصيه می كنم در نمازهايش دقت بيشتری كند و علی الخصوص در ضمن يكی دو سال آينده حتماً به حج برود و به پدرم توصيه می كنم كه او نيز در نمازهايش دقت بيشتری كند و حتماً تلويزيون را بفروشد و در خانه ای كه فرزندم رشد و تربيت می يابد تلويزيون و مجلات فاسد و هرگونه وسيله ای كه موجبات فساد اخلاقش را ایجاد کند هرگز نباشد.

لازم به ذکر است از جمله کتاب هایی درباره زندگینامه شهید مرتضی لبافی نژاد به رشته تحریر درآمده است که عبارتند از: کتاب «رستگار تا نقطه رهایی» از سری مجموعه‌های «طبیبان قدسی» بسیج جامعه پزشکی، کتاب جرعه نوش: خاطرات پروین سلیحی (لبافی نژاد)،کتاب رستگار تا نقطه رهایی به قلم نفیسه ثبات و کتاب حماس‍ه‌ دک‍ت‍ر م‍رت‍ض‍ی‌ ل‍ب‍اف‍ی‌ن‍ژاد: آرزوی‍ی‌ ک‍ه‌ ق‍ص‍ه‌ ش‍د و ق‍ص‍ه‌ای‌ ک‍ه‌ ح‍م‍اس‍ه‌ آف‍ری‍د.