کد خبر 155355
۲۸ آذر ۱۴۰۱ - ۲۱:۴۳

سیدمهدی سیدصالحی در گفتگو با حیات:

مارکوپولو نبودم، تیم زیاد عوض کردم تا عزتم حفظ شود/ این دربی برای فوتبال‌دوستان زیاد مهم نیست/ حقیقت را گفتم و از پرسپولیسی‌ها فحش خوردم

مارکوپولو نبودم، تیم زیاد عوض کردم تا عزتم حفظ شود/ این دربی برای فوتبال‌دوستان زیاد مهم نیست/ حقیقت را گفتم و از پرسپولیسی‌ها فحش خوردم

ستاره سابق فوتبال که تجربه حضور در تیم های مختلف فوتبال ایران را دارد نظرات جالبی در خصوص وضعیت تیم ملی در جام جهانی و همچنین دربی پایتخت که در پیش است مطرح کرد.

به گزارش خبرنگار گروه ورزشی حیات؛ سیدمهدی سیدصالحی از چهره‌های جالب و جذاب فوتبال ایران است. آدمی خاص با افکار و تفکرات مخصوص به خودش که شاید شبیه کمتر کسی باشد. ممکن است با برخی از تفکرات او موافق باشید و بعضی جاها زاویه دید او را نپسندید ولی اگر او را از نزدیک دیده باشید و با او هم‌کلام شده باشید این را تایید می‌کنید که به شدت خودش است و نقش بازی نمی‌کند. بازیکنی که در اکثر تیم‌های فوتبال ایران سابقه بازی دارد ولی از لقب مارکوپولوی فوتبال ایران خوشش نمی‌آید و می‌گوید اگر شرایط او را مجبور به جابجایی نمی‌کرد شاید در همان سپاهانی‌که کارش را شروع کرد به فوتبالش خاتمه می‌داد. با او در آستانه دربی دو تیمی که سابقه بازی در آن را داشته هم کلام شدیم. از کاهش حساسیت بازی برای مردم و فوتبالدوستان گفت و دلایل جالبی برای ناکامی تیم ملی داشت و البته گلایه‌هایی هم از مسئولین در خصوص معیشت مردم مطرح کرد که بخشی از آن در این گفتگو بازتاب داده شد و بخشی دیگر هم به دلیل معذوریت‌ها نزد ما امانت ماند. گفتگوی جذاب و خواندنی سیدمهدی سیدصالحی را با حیات می‌خوانید:

 

* اول از خودتان شروع کنید. خیلی‌ها بعد از ماجرای شهرخودرو دیگر از شما خبر ندارند. الان کجا هستید و چکار می‌کنید؟

حدود یک ماه است که در منطقه ای به نام چاب چمخاله در لنگرود گیلان در کنار شهرک‌سازی و ویلاسازی انجام می‌دهیم دوستان یک تیم در لیگ سه داشتند و از من به عنوان کسی که در آن منطقه ویلا دارم و زندگی می‌کنم خواستند در تیمی به اسم الماس چاب مشغول شوم و حدود یک ماه است که با بچه های آنجا مشغول کار هستم و با اینکه من رزومه خوبی درفوتبال دارم و کلاس‌های مربیگری را هم با بالاترین نمرات پشت سر گذاشتم سعی کردم خودم را به چالش بکشم و پله های مربیگری را از یک جایی شروع کنم و بر اساس سلسله مراتب بالا بیایم چون یک اتفاقی که در مربیگری برای چهره ها می‌افتد این است که یک سری از فوتبالیست‌ها که اسم و رسم دارند فکر می‌کنند باید از یک تیم بزرگ مربیگری را شروع کنند ولی اینطور نیست و داستان مربیگری از فوتبالیست بودن سواست و شما از صفر شروع می‌کنی. مربیگری علم و مدیریت است و در کنار تجربه ای که به عنوان فوتبالیست به همراه داری باید این‌ها را کسب کنی. من هم سعی کردم خودم را به چالش بکشم و بعد از اینکه سال گذشته مدیر تیم شهرخودرو بودم یک تجربه این چنینی داشته باشم. خدا را هم شکر می‌کنم که شروع مربیگری من با مدیریت رقم خورد چرا که اصل اول مربیگری مدیریت است. مورینیو می‌گوید فرق بین مربی آماتور و حرفه ای توجه به جزئیات است چرا که کلیات مربیگری  را همه می‌دانند و رعایت می‌کنند و شما در مدیریت توجه به جزئیات را یاد می‌گیری.

 

* این روزها اخباری مبنی بر حضور یا عدم حضور تماشاگران در دربی مطرح است. به نظر شما اگر تماشاگر برای دیدن دربی به ورزشگاه برود اتفاقی رخ می‌دهد؟

شرایط این دربی به نظرم با همه بازی‌ها فرق می‌کند و همیشه حساسیت بالایی برای تماشاگران و هواداران داشته ولی با توجه به شرایط حال حاضر جامعه حساسیت خاصی روی این بازی وجود ندارد. من احساس می‌کنم دیگر هواداران دو تیم آن جنگ همیشگی را با هم ندارند.

 

* کمی برگردیم عقب، صحبت از حضورتان در مشهد شد. یک فصل سخت و عجیب با شهر خودرو داشتید. تیمی با مشکلات زیاد که در نهایت سقوط کرد. خیلی‌ها می‌گویند این تیم از قبل قرار بود سقوط کند. شما که آنجا بودید چنین استنباطی داشتید؟

من در مورد فوتبال مشهد و تیم شهر خودرو یک سوال از مردم دارم. چطور فرهاد حمیداوی که بالای 200-300 میلیارد تومان هزینه کرده و تنها تیم مشهدی بود که به آسیا صعود کرد آن زمان خوب بود و چه اتفاقی افتاد که یک هو ایشان آدم بدی شد؟ اگر یکی این سوال را جواب دهد ممنون می‌شوم. ماجرا از این قرار است که یک مشکلی برای آقای حمیداوی پیش آمد و من زمانی که سال قبل وارد شدم و شرایط را می‌دیدم یک مشکلی برای ایشان پیش آمد و مالکیت باشگاه گرفته شد و باشگاه را در اختیار هیات فوتبال قرار داد و سال بعد مشکل آقای حمیداوی برطرف شد و توانستند تیم داری کنند ولی خب بازگشت ایشان برای خیلی‌ها خوش نیامد. مالک باشگاه تیم خودش را می‌خواست ولی دوستانی که یک سال از تیم استفاده کردند ناراحت شدند و خیلی‌ از دوستان کارشکنی کردند و دوست نداشتند تیم در اختیار خودشان باقی بماند. مثل این است که شما یک خانه دارید و کلیدش دست من است و یک سال از آن بدون اجاره دادن استفاده کردم و بعد از یک سال شما بر می‌گردی و من برایم سخت است خانه را تحویل دهم. این مشکلات رخ داد. سر آن اتفاقات مردم مشهد خیلی با من بد شدند و علیه من صحبت می‌کردند در صورتی که من اسم و رسمم را داشتم و با شهر خودرو مطرح نشده بودم ولی حرمت نان و نمک را داشتم. همانطور که با سپاهان به عنوان فوتبالیست مطرح شدم در عرصه مدیریت و مربیگری خودم را مدیون حمیداوی می‌دانم چرا که به من اعتماد کرد. واقعاً جو سنگینی داشتیم و اجازه نمی‌دادند اسپانسر بگیریم و جوی راه انداختند که هر اسپانسری می‌ترسید بیاید جلو چون ممکن بود تیم را بگیرند. ما تا پای قرارداد می‌رفتیم ولی لحظه آخر پا پس می‌کشیدند. ما واقعاً مشکلات مالی داشتیم. این به کنار تیم‌هایی که از آنها طلب داشتیم مثل پرسپولیس به تعهداتشان عمل نکردند و یک تیم خیلی ارزان بستیم. قراردادهای ما 100-200 میلیون بودند و قرارداد 50 میلیونی هم داشتیم. مثلاً بازی با گل گهر 3 بر یک بازی را جلو بودیم و کل رقم قرارداد بازیکنان ما به 6-7 میلیارد نمی‌رسید و گل گهر شاید به 150 میلیارد هم می‌رسید ولی ما 3-1 جلو بودیم. سه بازیکنی که به گل گهر گل زدند قرارداد 100-200 میلیونی داشتند. ما شرایط سختی داشتیم و در مشهد واقعاً مظلوم و غریب بودیم. همه جا عرف است که داورها 50-50 ها را به نفع میزبان  سوت بزنند ولی 60-40 ها را هم علیه ما سوت می‌زدند. ما بالای 12 امتیاز از داوری ضربه خوردیم و حتی یک اشتباه به سود ما وجود نداشت و فقط زیان دیدیم. این ها مسائلی بود که تیم شهر خودرو ضربه خورد و الان در لیگ سه بازی می‌کند.

 

* نکته جالبی که در مورد شما وجود دارد این است که عقاید مذهبی خودت را هیچ وقت پنهان نمی‌کنی. برخلاف خیلی از چهره های ورزشی که مذهبی هستند ولی خیلی‌ جاها آن را عنوان نمی‌کنند.

 

من ادعای مذهبی بودن ندارم. من بچه همین دروازه دولاب تهران هستم و همیشه با اعتقاداتم زندگی کردم و وارد فوتبال شدم. موسی به دین خودش و عیسی به دین خودش. شما از هر دین و مذهبی هستی مهم انسانیت است که داشته باشی. هرکس هر عقیده‌ای داشته باشد اشتباهش را به اعتقادش نسبت می‌دهند و منِ بچه شیعه اگر اشتباهی کنم آن را به اعتقادم می‌زنند. این حال و روز برخی مسئولین ماست که وقتی یکی مثل منِ سیدصالحی به مردم توصیه می‌کنم که چای نخورید ولی می‌بینند خودم دارم چای می‌خورم به اعتقاداتی که دارم ضربه می‌خورد. اگر من در جایگاهی هستم که زیر ذره بین و دوربین ها هستم باید توجه کنم حرفی از دهنم بیرون بیاید که در رفتار خودم هم نمود داشته باشد. من از اولین بازیکنانی بودم که شعار مذهبی زیر پیراهنم نوشتم و نمایش دادم. خیلی ها گفتند کارش جایی گیر است و کوپن یخچال می‌خواهد ولی اینطور نیست و کار من دلی بوده. من زیر بلیت خدا و اهل بیت هستم و به جز این دم و دستگاه زیر بلیت هیچکس نرفتم و همه فکر می‌کردند فوتبالم تمام شود یک پست و مقامی به من می‌دهند ولی دیدید که خبری نبود. من خشک مذهب نیستم و جانماز آب نمی‌کشم. دلیل نمی‌شود اگر من اسم امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) را می‌آورم خودم پاک باشم، نه، من هم هزار جور گناه و خلاف داشتم ولی مثل آن بودایی یا هندو که با خدای خودش عشق بازی می‌کند من هم اینطور هستم. آن مشروب خور یک جور عشق  بازی می‌کند، آن خلاف کار یک جور و... شما فکر می‌کنید زمان جنگ بچه حزب اللهی ها رفتند مقابل دشمن؟ من به شما می‌گویم رفقای خودم فرمانده گردان بودند و همه نوع خلافی داشتند. همیشه می‌گویم عزیز خدا باشید و به قول معروف عزت و ذلت دست خداست. رفیقم می‌گفت در جنگ دوتا گروهان بودند. یک گروهان حزب اللهی ها بودند و یک گروه همه عشق لاتی بودند. شب عملیات این گروهان ورق بازی می‌کردند و تخته بازی می‌کردند و بعضی هایشان عرق خور بودند ولی آنجا گیرشان نمی‌آمد. روز عملیات از 100 نفری که رفتند 96 نفر شهید شدند و گروهان بقل 96 نفرشان برگشتند. عزیز خدا بودند همین است. من چیزی که یاد گرفتم این است که خیلی‌ها خودشان با پشت نماز و قرآن خواندن قایم می‌کنند. آن اصل نیست بلکه فرع است. نماز خواندن من برای خودم است و هرکس را در قبر خودش می‌گذارند. خدا از حق خودش می‌گذرد ولی از حق مردم نمی‌گذرد.

 

* شما یک آمار جالبی دارید و آن هم بازی کردن در تیم‌های متعدد است. شما و دو بازیکن دیگر در فوتبال ایران به لقب مارکوپولو شناخته می‌شوید.

از فوتبالیست های الان یک نفر وجودش را دارد بیاید در 4 تیم بزرگ ایران بازی کند. من مارکوپولو نبودم. من یک اعتقادی دارم. حضرت رسول (ص) می‌گوید جایی که عزتت حفظ نمی‌شود حجرت کن. من جایی که احترامم حفظ نمی‌شد نمی‌ماندم و خودم می‌رفتم. من تنها بازیکنی هستم که از صدقه سر مرتضی علی (ع) در چهار تیم بزرگ فوتبال ایران آقایی کردم. در پرسپولیس و استقلال و سپاهان و تراکتور بهترین گلزن بودم. یک سری بازیکن شاید در این تیم ها نیم ساعت بازی کردند. ولی انتقال از یک تیم بزرگ به تیم بزرگ دیگر وجود می‌خواهد که هرکسی ندارد. فرهاد کاظمی یک چیزی به من یاد داد که خیلی مدیونش هستم. او گفت آدمی که متاع دارد از چیزی نمی‌ترسد. روزی که من به استقلال رفتم آقای گل آسیا بودم. آنجا آرش برهانی و رضا عنایتی و سیاوش اکبرپور و فرهاد مجیدی بودند. همه گفتند برای چی آنجا می‌روی به تو بازی نمی‌رسد ولی گفتم در عین رفاقت با آنها رقابت می‌کنم. بیشتر از همه آنها در استقلال بازی کردم چون به خودم باور داشتم. نیازی نبود کسی را داشته باشم. آن بالایی را داشته باشی بس است.

 

* در بین این جابجایی ها تصمیمی گرفتید پشیمان باشید؟

شما فکرش را می‌کردید منِ سیدصالحی یک روزی بروم یک تیم ناشناخته لیگ سه را تحویل بگیرم و سرمربیگری کنم؟ وقتی رفتم قرارداد امضا کنم در هیات  فوتبال کسی باورش نمی‌شد. روزی که تمرین این بچه ها را دیدم و مشاهده کردم چقدر سخت و با انگیزه تمرین می‌کنند گفتم خواست خدا بود که من با اینها آشنا شوم و به آنها کمک کنم. من در این تیم باور می‌کنید رایگان کار می‌کنم؟ در همین لیگ سه مربیانی هستند قرارداد 700-800 میلیونی و یک میلیاردی امضا کردند. من از لیگ دو و لیگ یک هم پیشنهاد داشتم و به من گفتند با خودت اسپانسر بیاور. گفتم من آن کاری که بخواهم با اسپانسر آوردن بدست بیاورم را نمی‌خواهم. من بروم به دوست خودم که یک شرکت یا کارخانه دارم بگویم بیاید به خاطر دوستی با من پولش را بریزد در فوتبال در حالیکه این حق زن و بچه اش است و این سو استفاده است و من هرگز چنین کاری نخواهم کرد.

در مورد تیم هم یک روز رفتم سر تمرین این تیم و دیدم چقدر بچه های سختی کشیده و با استعدادی هستند و دستشان را بگیرم و در جوابش خدا هم دستم را خواهد گرفت. همین الانش 4-5 بازیکن تیم من قابلیت بازی در لیگ برتر را دارند. 6 بازی کردیم و بهترین بازی‌های لیگ سه را همه می‌گویند تیمِ سیدصالحی انجام می‌دهد ولی خدا می‌خواهد بازی‌ها مساوی می‌شود. چندین موقعیت خراب می‌کنیم و توپ به تیر دروازه می‌خورد و دقیقه 90 داور یک سوت می‌زند و پنالتی می‌گیرد که ناحق است و بازی مساوی می‌شود چون در مرحله اول لیگ سه نظارت وجود ندارد. تیم مقابل پول داده است و داور را خریده است و این اتفاق سرم می‌آید و شاید امتحان خداست.

 

* برویم سراغ تیم ملی و نتایجی که رضایت بخش نبود. دلیل حذف تیم ملی را برخلاف انتظارها در چه چیزی می‌بینید؟

ما امسال این فرصت را داشتیم که به دور بعدی صعود کنیم ولی به شرط‌ها و شروط‌ها. ما تیمی بودیم که سریع‌ترین صعود را به جام جهانی داشتیم. فوتبال ما چه حال و روزی داشت؟ جای اینکه برویم سراغ  بازی‌های تدارکاتی خوب و اردوهای خوب، دنبال برکناری سرمربی و تغییر رئیس فدراسیون بودیم. دوماه مانده به جام جهانی تیم ملی سرمربی نداشت. آمدیم سرپرست فدراسیون فوتبال گذاشتیم ولی وقتی قرار است مجمع فدراسیون شهریورماه برگزار شود آن سرپرست فدراسیون قدرتی ندارد. به جای اینکه برویم سراغ اسکوچیچ و مشکلات تیم را حل کنیم او را تغییر دادیم؟ چرا زمانی که اسکوچیچ آمد کسی حاضر نبود تیم ملی را قبول کند؟

این را هم بگویم قبول کردن نیمکت تیم ملی برای اسکوچیچ دوسر برد بود چرا که در لیگ ایران تیم‌ مدعی به او نمی‌دادند و در تیم‌هایی مثل صنعت نفت و ملوان و خونه به خونه را به او می‌دادند و تحویل گرفتن تیم ملی رنکینگ یک آسیا برای او چه نتیجه می‌گرفت چه نمی‌گرفت رزومه بود. قبلاً دیده بودید تلویزیون کرواسی اسکوچیچ را برای کارشناسی فوتبال دعوت کند؟ ولی الان این کار را می‌کند چون با سرمربیگری تیم ملی ایران رزومه دار شده است. خلاصه اتفاقاتی که افتاد این بود که اسکوچیچ از ضعف مربیگری خودش ضربه خورد. نظر من این بود که با اسکوچیچ به جام جهانی برویم چون زحمت تیم ملی را در مسیر جام جهانی کشیده بود. ما می‌توانستیم ضعف مدیریتی اسکوچیچ را با قرار دادن یک نفر در کنار او برطرف کنیم. ما وحید هاشیمان را داشتیم، چرا نباید او روی نیمکت تیم ملی در جام جهانی باشد؟ چرا یکی مثل مارکار آقاجانیان که 4 سال رنگ فوتبال را ندیده بود را به جام جهانی بردیم؟ چرا روزبه چشمی باید به جام جهانی برود و حق میلاد سرلک را ندهند؟ چرا امید نورافکن از تیم ملی خط خورد در حالیکه حقش بود. مگر می‌شود بازیکنی که 3-4 سال عمرش را برای جام جهانی گذاشته لحظه آخر خط بخورد تا کی‌روش چهار نفر رفقای خودش را به جام جهانی ببرد؟ کی‌روش مربی‌ای نیست که از لیگ بازیکن با خودش به جام جهانی ببرد. کی‌روش خودش یک تیم ملی سوا دارد و اصلاً کاری ندارد بازیکن بازی کرده یا نکرده است. اسم نمی‌برم ولی سالی که در پرسپولیس بودم کی‌روش بازیکنی را با خودش به جام جهانی برد که در تیم ما سکونشین بود ولی اسمش رفت در جام جهانی. چرا حق بازیکنی که فیکس بازی می‌کند داده نمی‌شود؟ این‌ها عواملی بود که مانع نتیجه گرفتن ما در جام جهانی شد. ما مقابل انگلیس حرفی برای گفتن نداشتیم. روزبه چشمی که در تیم خودش هافبک بازی می‌کند چرا در تیم ملی در بازی به این مهمی در پست دفاع آخر بازی می‌کند؟ اگر کی‌روش روی روزبه چشمی نظر داشت چرا در اردوی اتریش از او استفاده نکرد؟ چرا جلوی اروگوئه و سنگال حضور نداشت؟ چرا سیستم سه دفاعه را آنجا استفاده نکردی؟ او فقط در بازی با نیکاراگوئه بازی می‌کند و در جام جهانی یک باره فیکس می‌شود. این ها چراهایی است که باید آقای کی‌روش نسبت به آن پاسخگو باشد. اینطور نیست که او علامه دهر است و هر تصمیمی می‌گیرد درست باشد. کی‌روش هم یک انسان معمولی است که در اروپا به دنیا آمده و به واسطه آن پیشرفت کرده است. شاید ما اگر در اروپا به دنیا می‌آمدیم در تیم های بزرگتر بازی می‌کردیم و مربی مطرح تری می‌شدیم. پس دلیل نمی‌شود ما روی کی‌روش بیش از حد حساب کنیم.

تیم ملی ولز هم بعد از 60 سال به جام جهانی آمده بود و تجربه فوتبالی ما از آنها بیشتر بود و برای همین پیروز شدیم. اختلاف سنی در تیم ملی ولز و سن بالای چند بازیکن آنها در نیمه دوم کار دستشان داد و از همین ضعف استفاده کردیم و پیروز شدیم. چرا مقابل آمریکا نتوانستیم نتیجه بگیریم؟ آقای کی‌روش مگر شما مربی نبودید؟

یک سوال دیگر. ما چهار سال قبل بازی مقابل اسپانیا و پرتغال را در بوق و کرنا کردیم و روی آن مانور دادیم. کره و ژاپن چکار کردند؟ این تیم ها را شکست دادند. پس ما کار خیلی بزرگی نکردیم. کار بزرگ را این تیم‌ها انجام دادند نه ما که فوتبال اتوبوسی پیاده می‌کردیم و منتظر بودیم یک موقعیت گیرمان بیاید. عربستان می‌رود آرژانتین را می‌برد ولی ما یک هیچ به این تیم باختیم و از آن حماسه ساختیم. چون آدم‌های نزدیک به آقای کی‌روش جو سازی کردند و آن را بزرگنمایی کردند. کی‌روش مربی بزرگی است و شکی در این نیست ولی یک مربی بزرگ قرار نیست همه تفکراتش درست باشد. اگر اسکوچیچ مثل کی‌روش مقابل خیلی‌ها ایستادگی می‌کرد سرمربی تیم ملی در جام جهانی می‌شد ولی چون نرمی به خرج می‌داد و می‌خواست به هر شکل سرمربی تیم ملی در جام جهانی باشد او را حذف کردند. او اجازه می‌داد یک عده به جایش تصمیم بگیرند. او می‌خواست به هر قیمت سرمربی تیم ملی در جام جهانی باشد و برای این موضوع خودش را کوچک کرد و سر خم کرد.

* خب حالا که به این نقطه رسیدیم برای آینده باید چکار کنیم؟

ما باید پوست اندازی کنیم و به نظرم با مربی داخلی می‌توانیم نتیجه بگیریم. همانطور که مراکش با مربی داخلی به جمع 4 تیم صعود کرد ما هم می‌توانیم نتیجه بگیریم. من یک چیزی تعریف کنم. یک زمان در کلاس مربیگری بودم، به یکی از دوستان که اسمش را نمی‌آورم در فدراسیون بود گفتم آیا سیدمهدی سیدصالحی در این فوتبال رزومه دارد، گفت بله، گفتم آیا مدارک مربیگری را با بهترین نمرات پشت سر گذاشته، گفت بله. گفتم چه کسی باید از من حمایت کند. من که با دلال جماعت آبم در یک جوب نمی‌رود فدراسیون فوتبال نباید به من کمک کند تا وارد عرصه شوم؟ چرا ما را حمایت نمی‌کنند که فوتبال ما فردای روز ده ها سرمربی خوب داشته باشد؟ در جواب من گفتند برو ارتباطاتت را قوی کن. من هم گفتم به جای اینکه کلاس مربیگری A  و B  بگذارید کلاس بگذارید که چطور با دلال ارتباط برقرار کنیم که من ارتباط گرفتن را یاد بگیرم. تا زمانی که تفکر فدراسیون ما این است نمی‌توانیم موفق باشیم. ما باید مربیان جوان‌مان که استعداد و رزومه دارند را حمایت کنیم. شما فوتبال پایه را نگاه کنید. کسانی که در حال تیم‌داری هستند دلالند. تیم را خریدند و از 30 بازیکن 5 تا بازیکن خوب جذب می‌کنند و بقیه پولی هستند که تیم فقط در لیگ بماند و این بشود منبع درآمدشان. چرا ما جوان با استعداد نداریم؟ چون فوتبال یک ورزش ریاضتی است و مربوط به قشر متوسط رو به پایین جامعه است و آن قشر متوسط رو به پایین پدرش ندارد 50-100 میلیون بدهد پسرش به تیم بیاید و آن کسی که استعداد ندارد پول می‌دهد و وارد می‌شود. برای همین است سطح فوتبال ما روز به روز پایین می‌آید. کسانی که دلسوز فوتبال هستند در رأس کار قرار ندارند. تیم امید ما می‌رود به تیم امید ازبکستان می‌بازد و اینها اثرات همان مسائل است.

فدراسیون ما باید به مربیان جوان اعتماد کند و به آنها میدان و فرصت بدهد. چرا بهترین مربیان فوتبال ما نباید با حمایت فدراسیون فوتبال به کشورهای خارجی اعزام شوند و به تیم های بزرگ بروند و دانش یاد بگیرند و بیایند استفاده شوند؟ اگر با مربی داخلی جام جهانی می‌رفتیم الان برگشته بود در همان فرودگاه تیر باران می‌شد. حتی همین اسکوچیچ هم اگر رفته بود به نظر من نتایج بهتری گرفته بود.

 

* در مورد دربی بیشتر صحبت کنیم. شما هیچ وقت نگفتی بین استقلال و پرسپولیس بیشتر به کدام تیم تمایل دارید. الان بدون رو در بایستی بگویید ترجیح می‌دهید کدام تیم ببرد؟

من اصلاً آدمی نیستم که خودم را سانسور کنم. من در هر دو تیم بازی کردم و دوست دارم یک بازی زیبا ببینم و هر تیمی لیاقتش را دارد برنده شود. من دنبال فالوور نیستم که بخواهم خودم را به این دو تیم بچسبانم. همانطور که به همه جا گفتم من با قلبم فوتبال بازی کردم و مدیون سپاهان هستم و خودم را یک سپاهانی می‌دانم همیشه گفتم خیلی از پیشکسوت های ما به دنبال فالوور میلیونی هستند و خودشان را به استقلال و پرسپولیس می‌چسبانند. من خودم را به هیچ تیمی نمیچسبانم و سعی دارم به هوادار فوتبال ادب و معرفت را منتقل کنم. کری خواندن در مورد فوتبال برایِ منِ پیشکسوت نیست و برای هوادار است که در سرما و گرما بدون اینکه چیزی عایدش شود از تیمش حمایت می‌کند. من باید حق را بگویم. هم هوادار استقلال و هم هوادار پرسپولیس من را تشویق کرده است و من هم اینجا فقط حقیقت را می‌گویم. اگر استقلال بهتر بازی کند حقیقت را می‌گویم نه چیزی که مخاطب خوشش بیاید. اگر پرسپولیس بهتر بازی کند می‌گویم پرسپولیس بهتر بود. ما باید حقایق را بگوییم نه اینکه احساس دلی هوادار را مطرح کنم. من یک فرزندم استقلالی، یک فرزندم پرسپولیسی و یک فرزندم سپاهانی است.

 

* دوست ندارید یک طرفدار تراکتور به جمعشان اضافه شود؟

نه دیگر بس است. از قدیم گفتند یکی کم است، دوتا غم است، سه تا که شد خاطر جمع است. الان وجود می‌خواهد یک جوان حتی ازدواج کند چه رسد به اینکه بچه دار شود آن هم این تعداد. من واقعاً دوست دارم آقای رئیسی را ببینم و یک سوال از او بپرسم. اینکه با این مخارج یک جوان چطور زندگی کند؟ الان یک کارگر با حقوق پایه 6 میلیونی چطور اموراتش را بگذراند؟ فرض کنید او دوتا بچه دارد. یک خانواده 4 نفره. اصلاً فرض بگیریم خانه مال خودش است. صبح، ظهر و شب فقط نان و پنیر بخورند برای 4 نفر می‌شود 300 هزار تومان. اصلاً چای و قند هم نباشد. یک ماهش می‌شود 9 میلیون. آن 3 میلیون دیگر را از کجا بیاورد؟ پول رفت و آمدش را از کجا بیاورد؟ فقط می‌خواهم به این یک سوالم آقای رئیسی جواب دهند. در جامعه ای که  فقر بیاید و ایمان می‌رود و فساد جایگزینش می‌شود.

 

* بحث فوتبال سیاسی شد. یک مدت صحبت این مطرح بود که در دربی توصیه می‌کنند بازی مساوی شود تا درگیری و اینجور مسائل شکل نگیرد. شما خودتان در دربی‌هایی که بودید احساس این را داشتید که بازی تحت تاثیر چنین موضوعی باشد؟

من در 6 دربی بازی کردم و اصلاً در آن 6 دربی چنین اتفاقی رخ نداد. بازی دربی همیشه 3 امتیازی است ولی به خاطر حساسیت هواداران می‌گویند 6 امتیازی است. همیشه قبل از بازی دربی هواداران می‌آمدند سر تمرین می‌گفتند به هرکس می‌بازید ببازید ولی این بازی را نبازید و ناخوداگاه استرس باخت به بازیکن منتقل می‌شد. نتیجه باخت دربی باعث می شد حواشی زیادی ایجاد شود و هوادار از تیم نا امید شود و تاثیر زیادی داشت. نیمه اول که می‌گذشت و گلی رد و بدل نمی‌شد تیم و بازیکنان و سرمربی در نیمه دوم محتاط می شد.

* ولی یک سری اتفاقات به این شایعات دامن می‌زند. مثلا خطای هند علی علیزاده در دقایق پایانی بازی به آن شکل اینطور نشان می‌داد که بازی باید مساوی می‌شد.

فوتبال یک ورزشی است که استرس و فشار روانی زیادی دارد و آدرنالین که ترشح می‌شود باعث می‌شود تصمیمات غیر منطقی گرفته شود. ما بازیکنی داشتیم به نام محسن رسولی، شما یادت می‌آید؟ فوتبالیست خیلی خوب و آینده داری بود. یک لحظه خون به مغزش نرسید و حرکتی انجام داد که فوتبالش تمام شد. یک لحظه دو بازیکن درگیر شدند و کتک کاری کردند و سال‌ها محروم شدند. تازه این برای  زمانی بود که فوتبالیست در ایران زیاد داشتیم. نه با همه احترامی که برای نسل جدید قائلم در این سطحی که الان می‌بینیم. به نظرم اگر فوتبالیست‌های زمان ما الان که این مبالغ در فوتبال ایران جابجا می‌شود بودند باید 80-90 میلیارد می‌گرفتند. آن زمان از 16 تیم 14 تیم گردن کلفت داشتیم و کلی فوتبالیست در لیگ برتر داشتیم. چقدر مهاجم و دفاع خوب در تیم ها حضور داشتند ولی الان چی؟ آن زمان 6-7 سال باید در سطح اول لیگ بازی می‌کردی و اسمت می چرخید تا به تیم بزرگ برسی ولی الان با شش ماه و یک سال بازی کردن به استقلال و پرسپولیس می‌رسند. فوتبالیست شدن الان خیلی راحت شده است.

 

* یک نکته جالب در مورد کارنامه کاری شما این است که در خیلی از تیم‌هایی که امیر قلعه‌نویی در این سال‌ها در آن مربیگری کرده سابقه بازی دارید ولی هیچوقت با هم کار نکردید. با توجه به سبک بازی‌تان از آن جنس مهاجم‌هایی هستید که امیر قلعه‌نویی می‌پسندد. آیا نخواستید با هم سابقه همکاری داشته باشید؟

امیرخان قلعه نویی جزو کسانی بود که هرجا می‌رفت من در فهرست نفراتش بودم ولی وقتی او از آن تیم جدا می‌شد من به آن تیم می‌پیوستم. من در سپاهان بودم و ایشان من را می‌خواست ولی سپاهان رضایت نمی‌داد. بعد از سپاهان به پیکان رفتم و بهترین گلزن پیکان شدم و زمان صمد آمدم استقلال و فصل بعدش پرویز مظلومی بود. سال بعد از آن برگشتم سپاهان. امیرخان سپاهان بود و آمد استقلال و من از استقلال به سپاهان رفتم. سالی که من سپاهان بودم ایشان به تراکتور رفت. فصلی که تراکتور با لیست ایشان بسته شد ولی خودش به استقلال رفت من جذب تراکتور شدم چون اولویرا یک ماه بعد از بسته شدن تیم به تراکتور آمد. من را در لیست امیرخان برای تراکتور جذب کردند. او استقلال بود و من در تراکتور دومین گلزن ایران شدم بدون پنالتی در حالیکه 10 هفته مصدوم بودم و جلال رافخایی با 11 پنالتی 18 گل زد و من بدون پنالتی 16 گل زدم. سال بعدش قرار بود به استقلال بیایم و برای امیرخان بازی کنم. من به دلیل مشکلات خانوادگی نمی‌توانستم در تبریز بمانم. من به آقای فتح الله زاده زنگ زدم و گفتم من دو سال آنجا بودم و از شما طلب دارم. الان از کل تیم‌های ایران پیشنهاد دارم ولی دوست دارم برگردم استقلال. اگر من مد نظر امیرخان هستم با من قرارداد ببندید. من باید برای شما کلاس بگذارم ولی اهل این کارها نیستم. بعد زنگ زدم به یکی از دوستان رسانه‌ای و از یکی از افراد داخل باشگاه که بعد شد مدیرعامل یک باشگاه دیگر پرسید و او گفت ما نفر اولمان آرش افشین است و بعد نزهتی و بعد سیدصالحی. من کل تیم‌های ایران دنبالم بودند ولی یک سری آدمها در استقلال بودند که با من خوب نبودند و به خاطر آنها جدا شدم. وقتی دیدم اینطوری است و می‌خواستم تهران بازی کنم چون مشکلات خانوادگی داشتم و حتی تیم ملی هم که دعوت شدم نتوانستم بروم وگرنه عزتی که مردم تبریز به من گذاشتند هیچ کجای ایران نگذاشتند. سردار پورجمشید در تراکتور قرارداد سفید جلوی من گذاشت و گفت هرچقدر می‌خواهی بنویس. من به خاطر مشکلات خانوادگی مجبور شدم به تهران بیایم. بعد از اینکه من خودم به استقلال زنگ زدم گفتم برگردم و آنطور جواب دادند و بعدش علی دایی با من تماس گرفت. این را بنویسید که هواداران استقلال علت رفتن من به پرسپولیس را بدانند. من به خاطر هواداران استقلال خودم تماس گرفتم که برگردم به تیم و من را نخواستند. من اصلاً نمیخواستم از سپاهان جدا شوم و به خودم بود در سپاهان به فوتبالم پایان می‌دادم ولی اتفاقاتی رقم خورد که نتوانستم بمانم. بعد رفتم پیکان و استقلال و دوباره سپاهان و نهایتاً تراکتور. سال نود من بهترین گلزن سپاهان بودم ولی کرانچار گفت می‌خواهم مهاجم خارجی جایت بیاورم. به خدابیامرز گفتم اگر خودت جای من بودی می‌ماندی یا می‌رفتی گفت می‌رفتم و من هم دست دادم و گفتم خداحافظ. من هرجا عزتم رعایت نشود نمی‌مانم. تنها جایی که خودم جدا شدم آنهم به خاطر مسائل خانوادگی بود تراکتور بود. من دو سالی که در استقلال بودم سال دوم با فرهاد مجیدی بهترین گلزن تیم بودیم ولی کسی من را تحویل نمی‌گرفت. می‌رفتم با دربان ورزشگاه چای می‌خوردم و برمی‌گشتم. کسی نمی‌گفت بیا این قرارداد را امضا کن. دوست داشتند من بروم و رفقای خودشان را بیاورند. چون سیدصالحی باج نمی‌داد. من مارکوپولو نبودم. من عزتم را حفظ می‌کردم و جایی که من را نمی‌خواستند نمی‌ماندم.

خلاصه، وقتی با پرسپولیس قرارداد بستم و خبرش پخش شد امیرخان قلعه نویی به من زنگ زد و گفت سید چرا این کار را کردی؟ من گفتم ببخشید امیرخان ظاهراً اطرافیان شما اخبار را درست منتقل نمی‌کنند. من یک هفته با آقای فتح الله زاده صحبت کردم که بیایید با من قرارداد ببندید. آقای فلانی آمد گفت نفر اول ما افشین و نفر دوم ما نزهتی است. امیرخان گفت او غلط کرده و بیخود کرده چنین حرفی زده است. مهدی رحمتی به من زنگ زد گفتم داداش دیگر امضا کرده‌ام و تمام شده است. این نشان می‌دهد حقایق درست به دست هواداران فوتبال نمی‌رسد. آقای فتح الله زاده الان حضور دارد و بروید راست و حسینی از او بپرسید.

 

* وقتی به پرسپولیس رفتید واکنش هواداران استقلال چه بود؟

من جزو کسانی بودم که هم هواداران استقلال به من احترام گذاشتند هم پرسپولیس. چون هوادار خودش کارشناس است و می‌بیند من همان بازی که در سپاهان کردم در تراکتور هم کردم در استقلال و پرسپولیس هم همان عملکرد را داشتم و اینطور نبود که در استقلال بهتر از پرسپولیس باشم. من در آن پرسپولیسِ علی دایی بهترین گلزن شدم که هر بازی یک موقعیت گلزنی گیرش می‌آمد. آن زمان، نه تیم آقای برانکو که کلا اندازه یک تیم فوتبالیست خوب داشتیم و همه در یک تیم جمع شده بودند و در هر بازی 10 موقعیت گیرشان می‌آمد تا یکی را گل کنند. ما در هر بازی یک موقعیت داشتیم اگر گل می‌کردیم که فبها و اگر گل نمی‌شد دیگر موقعیتی نداشتیم.

* رابطه‌تان با هواداران استقلال و پرسپولیس در حال حاضر چطور است؟

هواداران پرسپولیس سر جریان سپاهان با من زاویه پیدا کردند. یک بازی بین سپاهان و پرسپولیس بود موزه سپاهان را افتتاح کرده بودند و من را دعوت کردند آنجا. بد از بازی درگیری و کتک کاری شد و من داشتم نگاه می‌کردم. فردای بازی خبر آمد که بازیکنان پرسپولیس در رختکن حبس شده بودند و چند ساعت نمی‌توانستند بیرون بیایند. خبرنگار به من زنگ زد و گفتم اصلاً چنین چیزی نبوده است و سر همین کلی از هواداران پرسپولیس فحش خوردم در حالی که راست و حسینی من حقیقت را گفته بودم. به جای من باید یقه افشین پیروانی را می‌گرفتند. چرا وقتی او می‌دانست بین این دو تیم این همه مشکل وجود دارد و هواداران حساس هستند چنین جوی ایجاد کرد و هواداران سپاهان را جری کرد که بیاید بگوید ما امنیت نداریم و آب با خودمان می‌آوریم. بعدم کجا حبس شده بودند؟ آنها شام‌شان را در رختکن خوردند و بعد دوششان را گرفتند و رفتند. باید حقیقت را به مردم گفت. بعد از آن مصاحبه هوادار پرسپولیس به من فحاشی کرد در حالیکه من اولین کسی بودم که بخشیدن بدهی را باب کردم. من 300 میلیون طلبم به پرسپولیس را بخشیدم، 250 میلیون به استقلال بخشیدم. 300 میلیون کم پولی نبود. تیم داشت از آسیا حذف می‌شد و من را صدا زدند و گفتند انقدر بگیر رضایت بده. گفتم این چیست به من می‌دهید؟ اصلاً همه اش را می‌بخشم. آن موقع سیدصالحی سیدِ غیرت بود ولی بعد شد بد ماجرا؟ خدا کند عزیز آن بالایی باشی. من همیشه حرف حق را می‌زنم. من سپاهانی هستم ولی جایی حق با پرسپولیس باشد آن را می‌گویم. من دنبال فالوور نیستم که برای خوش آمدن کسی حرف بزنم.

 

* یک خاطره جالب از دربی برای‌مان بگویید؟

من گفتم در دربی‌ها تیم ضعیف‌تر بهتر بازی می‌کند. در یک دربی بود که وضعیت ما در استقلال خیلی بهتر از پرسپولیس بود. شیث رضایی به من گفت سید کمتر از سه گل به ما بزنید. تا این اندازه تیم ما خوب بود. ما 2-1 باختیم و من یک موقعیت صد در صد را از دست دادم و کریم باقری از 40 متری توپ را گذاشت کنج دروازه. من و فرهاد مهاجم بودیم. یک بر صفر جلو افتادیم. خدا بیامرز هادی نوروزی یک گل زد. یک جا موقعیت بود حسین کاظمی شوت زد و علیرضا حقیقی برگرداند و افتاد جلوی من. از بس خیالم راحت بود که توپ گل می‌شود زدم و حقیقی توپ را گرفت. حالا در این میان می‌گفتم نکند بازی را ببازیم و بیافتد گردن من. توپ افتاد زیر پای کریم باقری و از 40 متری زد و من فقط یا حسین (ع) می‌گفتم و توپ رفت سه کنج دروازه. تا 11 شب من در رختکن بودم و گریه می‌کردم. بچه ها رفته بودند و من هنوز مانده بودم. بعد گذشت و مردم کمی یادشان رفته بود ولی عادل فردوسی پور در برنامه نود سوالش این بود که کدام موقعیت از دست رفته صد در صد بود و من هم جزو گزینه ها بودم. گفتم مردم تازه یادشان رفته و الان همه‌اش موقعیت من را نشان می‌داد و با خودم می‌گفتم مردم هر بار می‌بینند من را لعنت می‌کنند.

 

 

* از دربی‌هایی که با لباس پرسپولیس به میدان رفتید هم خاطره‌ای دارید؟

رفاقت با هادی نوروزی بود. هادی خیلی بچه خوبی بود. اینکه می‌گویند خدا کند عزیز بالایی باشی. در رختکن ناراحت بود. هادی کنار من بازی می‌کرد. خیلی در خدمت تیم بود و زحمت می‌کشید. یک سری بازیکنان فوتبالشان به چشم نمی‌آید ولی در خدمت تیم هستند. منی که در زمین بودم متوجه می‌شدم.

 

* سوال آخر اینکه شما سال‌ها در لیگ قهرمانان آسیا بازی کردید و سطح فوتبال آسیا را از نزدیک لمس کردید. واقعاً ما بهترین بازیکنان آسیا را در اختیار داریم؟

ما در بحث انفرادی بهترین‌های آسیا را داریم ولی در کار تیمی مشکل داریم. من همیشه در آسیا بهترین گلزن می‌شدم و مثل آب خوردن در لیگ قهرمانان آسیا گل می‌زدم ولی به تیم ملی دعوت نمی‌شدم. ما در فوتبال پایه مشکل داریم. وقتی بچه از سن کم باید آموزش ببیند مربیان مدرسه فوتبال های ما کسانی هستند که عکس با شورت ورزشی ندارند. طرف اسم بزرگی دارد یک مدرسه فوتبال می‌زند و چند نفر دیگر جای خودش می‌گذارد بالای سر آن تیم و بچه چیزی یاد نمی‌گیرد و در مراحل بالاتر هم به این ترتیب و وقتی به بزرگسالان می‌رسد چیزی بلد نیست. آن کسی که یاد گرفته از استعداد ذاتی خودش است. یادم می آید الجزیره یک بازیکن ایرانی داشت که با او رفیق شده بودم. بعد از یک بازی به من گفت آقا سید شما با چه سیستمی بازی می‌کنید؟ گفتم سیستم ابتدایی ما 1-3-2-4 است. گفت سرمربی ما گیج شده است. دفاع آخر نوک حمله بازی می‌کند، مدافع راست وینگر چپ بازی می‌کند. هافبک دفاعی، دفاع وسط بازی می‌کند. سیستم فوتبال ما همینطور بی برنامه و علی اصغری است.

 

 

گفتگو از: سعید رضی پور، محسن جندقی

برچسب‌ها