پدر شهید مدافع سلامت داوود غفار. در ادامه متن گفتوگوی حیات طیبه با «سعید غفاری» پدر یکی از شهدای مدافع سلامت را میخوانید:
اگر بخواهید شهید داوود غفاری را معرفی کنید، چطور از زندگی او تعریف میکنید؟
«شهید داوود غفاری» شهریور ماه سال 59 در تهران، محلۀ سجاد شمالی به دنیا آمد. خودم کارمند دانشگاه علوم پزشکی تهران بودم و همسرم هم خانهدار بود؛ اما داوود در منطقۀ دوراهی قپان در مدرسۀ آیت الله غفاری دوران تحصیل خودش را سپری کرد. پسرم فرزند اول بود و بعد از دیپلم هم به سربازی رفت. بعد از اینکه از سربازی آمد رشتۀ پرستاری را ادامه داد. در سال 83 نیز به استخدام دانشگاه علوم پزشکی تهران در آمد.
بارزترین ویژگی اخلاقی و اجتماعی او چه بود؟
او تنها مسئولیتی را که به عهده داشت، انجام نمیداد؛ بلکه اگر جایی میدید کاری فراتر از وظیفه و مسئولیت خودش هست، آن امور را هم انجام میداد و به این موضوع فکر نمیکرد که چرا اینکار را انجام دهم؛ بنابراین از کنار کارها به سادگی عبور نمیکرد.
بسیاری از کارمندان بیمارستان اگر فرصتی برای دریافت وام پیدا میکردند حتماً از این فرصت استفاده میکردند و اگر کسی خوش حساب نبود، اجازۀ دریافت وام به او نمیدادند؛ اما داوود اعلام میکرد من ضمانت میکنم و کار مردم را راه بیندازید. پرسنل زمانهایی که من را میبینند افسوس میخورند و میگویند حیف شد و جای او بسیار خالی است؛ چون هرکسی کاری داشت سعی میکرد تا کار او را انجام دهد؛ به نوعی حلال مشکلات مردم بود. اگر یک فرد جهادگر بود و در بین کاری که داشت یک مدتی برای کمکهای پرستاری میرفت؛ به همین دلیل تلاش میکند یک گروه بسیجیهای جهادگر را تشکیل دهد؛ تاجایی که اگر سیل یا زلزلهای میآمد، جزو گروههای اول برای کمکرسانی باشد. حتی خیرین بازار تهران را پیدا میکرد و کمکهای آنها را جمعآوری میکرد و برای کارهای مردم در مناطق سیلزده صرف میکرد. بسیاری از کارهایی که دیگران حاضر به انجام او نبودند، هرچقدر هم سخت بود اما داوود انجام میداد و خیلی وقتها اگر امکانات کافی نداشت از وسایل و امکانات شخصی خودش برای بهبود وضع مردم استفاده میکرد. سعی میکرد فرد ارزشمندی باشد و به دیگران کمک کند؛ حتی در روزی که سردار سلیمانی ترور شد، ترتیب برگزاری مراسم یاد بود او را داد.
از طرف دیگر علاقۀ زیادی به امام زمان(عج) داشت و برای آذینبندی بیمارستان و انتشار بنر تلاش میکرد و اول از همه محیط کارش را برای برگزاری جشن نیمۀ شعبان آماده میکرد. همکاران او هم میگویند بعد از اینکه کار خودش را در بیمارستان شروع کرد، به عضویت بسیج در آمد و در معاونت فرهنگی بسیج خدمت میکرد. سعی میکرد در امور مالی اگر کسی کاری داشت، کار او را سریع انجام دهد؛ حتی اگر اموری به او مرتبط نبود اما اگر مشکلی از دوش مردم بر داشته میشد حتماً آن کار را انجام میداد.
چه خلقیاتی درون خانواده داشت؟
سعی میکرد با همه ارتباط خوبی داشته باشد، رابطۀ خوبی با برادران خودش داشت و به عنوان برادر بزرگتر برادران خودش را نصحیت میکرد. نه تنها با اعضای خانوادۀ خودش همبستگی داشت بلکه با برادرزادۀ من هم رابطۀ خوبی داشتند. با اینکه فرزندان از پدران خودشان الگو میگیرند اما داوود انقدر رفتار خوبی داشت که من سعی میکردم از رفتار و عملکرد او الگو بگیرم.
از روزهایی که کرونا شایع شد بگویید.
با اینکه پسرم مسئول حقوقی بیمارستان بود اما بعد از شیوع بیماری کرونا در ایران با روحیۀ جهادی خودش به کمک نیروهای اورژانس رفته بود. ابتدا به اورژانس می رود و بعد هم در بخش فعالیت میکند و در نهایت ایام عید که در بیمارستان ضیائیان شیفت داشتند و در همان زمان مبتلا میشود. 17 روز بستری میشود بعد از اینکه مرخص شد دوباره بیماری او شدت پیدا کرد و مجدد در بیمارستان امام خمینی(ره) بستری شد. هر روز هم حالش بدتر و بدتر شد و دیگر نتوانست در مقابل این بیماری مقاومت کند و در قطعۀ 50 مراسم خاکسپاری و تدفین او را انجام دادیم.
انتهای پیام/