در مقاطعی از جنگ تحمیلی به خبرچینی و کارهای اطلاعاتی علیه رزمندگان اسلام پرداخته و در سالهای پایانی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، مستقیماً با پشتیبانی تدارکاتی و آتش رژیم بعثی صدام به نیروهای ایران اسلامی حملهور شده و باعث شادی و خوشحالی در اردوی دشمن شدند که به گفتۀ «شهید سپهبد علی صیاد شیرازی» : «منافقین یاوران اردوی خصم بودند.»
به گزارش هفته نامۀ «حیات طیبه»، عملیات مرصاد یکی از این عملیاتهای بزرگ است که در اواخر جنگ یعنی بین روزهای سوم تا پنجم مرداد ماه 1367 توسط رزمندگان ارتش و سپاه در جبهۀ غرب کشور و در استانهای کرمانشاه و ایلام علیه قوای مشترک دشمن که از نیروهای بعثی عراق و گروهک مجاهدین خلق (منافقین) بودند، اجرا شد.
تشکیل جلسهای در کاخ ریاست جمهوری صدام
در همین رابطه «سرلشکر وفیق السامرایی» -رییس سازمان اطلاعات ارتش عراق در دوران جنگ تحمیلی- توضیح میدهد: «بهمحض پایان یافتن جنگ (پذیرش قطعنامۀ ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی ایران)، سرلشکر فاضل البراک تکریتی -مدیر سرویسهای اطلاعاتی- و سپهبد ستاد صابر الدوری و مسعود رجوی -رییس سازمان گروهک مخالف ایرانی (منافقین)- بهمنظور بحث و بررسی دربارۀ چگونگی پیشروی سریع و عمیق نیروهای این سازمان از خانقین به سمت تهران، برای در دست گرفتن قدرت در این کشور با پشتیبانی محدود نیروهای مسلح عراقی، در کاخ ریاست جمهوری تشکیل جلسه دادند. در حضور شخص صدام، ابعاد این عملیات و پیامدهای احتمالی آن مورد بحث و تبادلنظر طولانی قرار گرفت.
مرصاد یا فروغ جاویدان
سرلشکر دکتر فاضل البراک بنا به دلایل مختلف، چندان تمایلی به انجام این عملیات نداشت؛ زیرا نسبت به تحقق نتایج قطعی آن اطمینان نداشت. وی مایل بود از هرگونه عملی که به احتمال هرچند ضعیف موجب تحریک طرف مقابل و از سر گرفته شدن آتش جنگ عراق و ایران (که فقط یک هفته از پایان آن میگذشت) میشود، خودداری گردد؛ ولی واقعیت دیگری نیز وجود داشت و تا هنگام اعدام شدنش در سال 1993 نیز در پردهای از ابهام باقی ماند. حقیقت آن است که براک مایل نبود یک جنگ دیگر به دست صدام رقم زده شود. مسعود رجوی به صدام گفت: «مطمئن باشید که سازمان من ظرف چند ساعت وارد همدان، در ۲۵۰ کیلومتری مرز خواهد شد.» سپهبد صابر الدوری گزافهگوییهایش را از حد گذراند و گفت: «سرور من، از دیروز تا به حال تصویر ورود این سازمان به ایران و به دست گرفتن قدرت در آنجا از برابر چشمان من دور نمیشود.» صدام فریفتۀ این کلام گردید و موافقت خود را با اجرای این عملیات که به نام عملیات «راصد» (منافقین این عملیات را «فروغ جاویدان» نامیدند ولی این عملیات در جمهوری اسلامی ایران مرصاد نامیده شد) شناخته شد، اعلام داشت. صابر فراموش کرده بود که تاریخ رحم نمیکند و سرنوشت عراق، بازی کودکانهای در خرابههای ده یا روستای «الدور» نیست. (برشی از کتاب «ویرانی دروازه شرقی» که توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس به فارسی ترجمه و منتشر شده است.)
آشنایی با محل شکست منافقین در ایران
«سردار نایینی» که در زمان اجرای عملیات مرصاد، ریاست ستاد سپاه چهارم را برعهده داشت، پیرامون عملیات مرصاد میگوید: «این عملیات توسط منافقین و در پایان جنگ و با پشتیبانی ارتش عراق از منطقۀ قصرشیرین به سمت سرپل ذهاب و سپس کرند غرب، اسلامآباد و کرمانشاه انجام شد و نیروهای نظامی منافقین در 38 کیلومتری کرمانشاه و در ارتفاعات چهار زبر متوقف شدند؛ البته باید به این نکته هم اشاره کرد که منافقین توانستند به بیش از 100 کیلومتری عمق خاک ایران نفوذ کنند.
تفاوت مرصاد با سایر عملیاتهای جنگ تحمیلی
در رابطه با عملیات منافقین در پایان جنگ و عملیات مرصاد، باید گفت که این عملیات تفاوت زیادی با دیگر عملیاتها داشت؛ یکی از این تفاوتها در هدف بود. هدف در این عملیات با یک برآورد غلط، رسیدن به تهران و براندازی نظام بود. عملیاتهای دیگر منافقین در دوران جنگ در مناطقی مانند فکه و مهران، همگی اهداف محدودی داشتند. عملیاتهایی که انجام میگرفت در جهت اهداف نظامی خاص و یا مکمل عملیاتهای ارتش عراق بود؛ اما دشمن، این عملیات منافقین در پایان جنگ را با هدف براندازی نظام طراحی کرده بود. مسأله مهم و تفاوت دیگر، این بود که اگر آنها به کرمانشاه میرسیدند، بهنوعی سه استان ما اشغال و به خطر میافتد؛
یعنی که با تصرف کرمانشاه، استان ایلام و کردستان هم به خطر میافتد. تفاوت دیگر این بود که در این عملیات دشمن توانست جنگ را به دروازۀ کرمانشاه بکشاند. در دیگر عملیاتها بهطور مثال در منطقۀ غرب، جنگ به سرپل ذهاب و گیلانغرب کشیده شد. در منطقۀ کردستان جنگ به ابتدای مریوان کشیده شد. بهجز منطقۀ خوزستان که دشمن تا نزدیکی دروازههای اهواز یعنی نزدیک به 70 یا ۸۰ کیلومتر میزان پیشروی و نفوذ داشت، در بقیۀ موارد عمق پیشروی دشمن خیلی کمتر بود. پیش رفت و به شهرهای مهم نمیرسید و محدود به اکثراً شهرهای مرزی بود؛ اما این عملیات تا نزدیک کرمانشاه و دو استان ایلام و کردستان هم کشیده شد؛ یعنی حدود 150 کیلومتر در عمق کشور نفوذ کردند و تفاوت دیگر در این عملیات این بود که آمریکا، صدام و منافقین داخلی در یک جبهه مشترک بودند.
در عملیاتهای گذشته هم منافقین در خدمت صدام و آمریکا بودند و به آنها اطلاعرسانی میکردند؛ ولی در این عملیات، با پشتیبانی آنها مأموریت براندازی جمهوری اسلامی را بر عهده گرفتند. در این عملیات در حین خطشکنی دشمن بعثی، منافقین حرکت خودشان را در عمق کشور آغاز کردند؛ در واقع ارتش عراق با آتش تهیۀ گستردۀ توپخانهها و بمباران هوایی خطوط دفاعی و عقبههای جبهههای ما راه را برای منافقین هموار ساخت.» (مصاحبه مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با سردار نایینی)
مرگ به وقت سیانور و مقاومت ملت ایران
همچنین «سپهبد شهید علی صیاد شیرازی» -فرماندۀ عملیات مرصاد- روایت میکند: «منافقین در عملیات بعد از ۲۴ ساعت با لطف خداوند، چه عذابی دیدند. بعضی از آنها فراری میشدند توی این شیارهای ارتفاعات، که شیارها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار میکشیدیم، نمیآمدند. میرفتیم دنبال آنها، میدیدیم مردهاند. اینها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. به هر حال خداوند متعال در آخرین روز جنگ یا عملیات «مرصاد» به آن آیۀ شریفه، عمل کرد که خداوند در آیۀ شریفه میفرماید: «با اینها بجنگید، من اینها را به دست شما عذاب میکنم و دلهای مؤمن را شفا میدهم و به شما پیروزی میدهم.» و نقطۀ آخر جنگ با پیروزی تمام شد که کثیفترین و خبیثترین دشمنان ما (منافقین) در اینجا به درک واصل شدند و پیروزی نهایی ما، یک پیروزی عظیمی بود. »(کتاب رمز عبور، 1 ، صفحه 113)
انتهای پیام/