برای یادبود او با همسر این شهید «ربابه اسکندری » گفتوگو کردهایم. در ادامه، متن گفتوگوی خبرنگار حیاتطیبه با این همسر شهید مدافع سلامت را میخوانید:
از همسرتان بگویید، در چه خانوادهای متولد شد؟
اسدالله شیخ جابری در سال 1350 در یک خانوادۀ کاملاً مذهبی به دنیا آمد و پدر و مادرشان هم اعتقادات مذهبی خودشان را داشتند. مقطع دبیرستان را در دبیرستان امیرکبیر گذراند و برای ادامۀ تحصیل در دانشگاه پیام نور در رشتۀ حسابداری پذیرفته شد. چون نتوانست در رشتهای که تحصیل کرده بود، شغل مورد نظر خودش را پیدا کند، بنابراین به اجبار کار دیگری پیدا کرد و در بیمارستان مشغول به کار شد. در سال 83 هم با من ازدواج کرد.
اگر بخواهید از خلقیات و روحیات همسرتان بگویید، چه ویژگی اخلاقی از ایشان در نظر شما بارز است؟
یکی از ویژگیهای همسرم این بود که توجه زیادی به خانواده داشت. با اینکه یک روزهایی خسته بود و شیفتهای 24 ساعتی داشت، کاملاً وقت خودش را با فرزندانمان میگذراند؛ چون ما دو فرزند داریم: یک فرزندم در مقطع دهم محصل است و دیگری دوم ابتدایی است. زمانی که به خانه میآمد، تمام وقت خودش را برای آنها صرف میکرد یا آنها را بیرون میبرد. طی این سالها جز خوبی و وفاداری از او چیزی ندیدم. هرچه از خوبیهای او بگویم کم گفتم؛ چون سعی میکرد اخلاق و انسانیت را رعایت کند. تلاش میکرد تا به همکارانش یا آشنایان کمک کند و دست همه را بگیرد، اگر کسی برای دریافت کمک به او رو میانداخت روی او را زمین نمیانداخت.
ناگفته نماند برخی از آشنایان هستند که در حال حاضر هم میگویند کمکهای زیادی به ما کرده است و بسیار از او راضی هستند. دوری او برای ما سخت است. اصلاً به رفتن همسرم عادت نکردیم و این موضوع برای ما عادی نشده است.
در محیط کار چطور بود و چه برخوردی با همکاران خودش داشت؟
طی 8 سال در بیمارستان موسوی زنجان شاغل بود و بعد از این سال 8 هم که درگیر کرونا شد، همکاران همسرم هم از او راضی بودند و میگویند که جزو همکاران بسیار خوب آنها بوده است. به گفتۀ آنها از کارکنان متعهد، صدیق، تلاشگر، زحمتکش و با اخلاق بیمارستان بود. بارها بعضی از همکارانشان گفتهاند اگر کمکهای مالی از او درخواست میکردیم، همیشه سعی میکرد تا کمک کند. هرجا بود -چه خانه یا محل کار- اگر چیزی از او درخواست میکردیم، تمام تلاش خودش را انجام میداد تا بتواند خواستۀ اهالی خانه یا همکارانش را برآورده کند؛ به خاطر همین همه از او به نیکی یاد میکنند.
متوجه شدید که آقای شیخ جابری چطور به کرونا مبتلا شدند؟
یک روزی پدری همراه دخترش مراجعه میکند و او را باید برای سی.تی.اسکن میبردند، هیچ کدام ماسک نزده بودند؛ روزی که به منزل آمد، برای من هم توضیح داد و خودش هم احتمال میداد که به کرونا مبتلا شود و دو یا سه روز بعد علائم همسرم بروز پیدا کرد. من امیدوار بودم که به کرونا مبتلا نشود اما یک مرتبه حالش خراب شد. بیرون از خانه بود و زمانی که به خانه برگشت خیلی ضعف داشت و بیحال بود. همان روز همسرم را به بیمارستان موسوی بردیم، حالت سکته داشت و یک ساعت تمام او به حالت کما رفته بود و پزشکان و پرستاران سعی میکردند تا به هوش بیاید و برنمیگشت؛ بعد از این آمپول به او تزریق کردند، دوباره به هوش آمد. زمانی که در سی.سی.یو بود احتمال دادند که به کرونا هم مبتلا شده باشد و بعد او را به بیمارستان ولیعصر(عج) منتقل کردند.
اوایل هم بعد از اینکه به بیمارستان ولیعصر منتقل شد، حالش رو به بهبودی رفت؛ اما کرونا ریههای همسرم را درگیر کرده بود و مشکل تنفسی هم داشت، متأسفانه بعد از 14 روز از دنیا رفت.
با توجه به اینکه این روزها آمار کرونا بسیار بالاتر از همیشه است، چه توصیههایی برای مقابله با کرونا به مردم دارید؟
چیزی جز توصیههای همیشگی نمیتوان گفت، تا زمانی که بیشتر مردم واکسن نزدند، باید همان روشهای قبل را رعایت کرد. ماسک بزنند، دستهای خودشان را بشویند و فاصلۀ اجتماعی را رعایت کنند. نسبت به گذشته، میزانی که مردم رعایت میکردند خیلی بیشتر بود اما در حال حاضر با وجود گرما کمتر از قبل پروتکلها رعایت میشود.
اگر هرکسی رعایت میکرد تا این اندازه امروز این بیماری شایع نبود؛ چون وقتی نگاه میکنیم، میبینیم که هرکسی نزدیکان یا آشنایی از خود را با این بیماری از دست داده است؛ خودمان باید به فکر باشیم و از عزیزانمان مراقبت کنیم.
انتهای پیام/