به گزارش حیات کامران پارسی نژاد در سال 1342 در تهران متولد شد،تحصیلاتش را در مقطع کارشناسی زبان انگلیسی ادامه داد و در مقطع کارشناسی ارشد وارد دانشگاه پیام نور شد و به ادامه تحصیل در رشته جامعهشناسی پرداخت. وی از سال 1373 و با انتشار داستان "نذری" در مجله “زن روز” نویسندگی را آغاز کرد و چندی بعد با بخش «پژوهش و راه اندازی بانک اطلاعات تاریخی سازمان صدا وسیما» به همکاری پرداخت. از پارسی نژاد بیش از بیست عنوان کتاب تخصصی ، چندین اثر داستانی و مقاله و پژوهش به چاپ رسیده است که نشاندهنده فعالیتهای زیاد او در حوزه ادبیات است. از فعالیتهای اجرایی مهم پارسی نژاد میتوان به این موارد اشاره کرد: کارشناس و سرگروه بخش حوزهی داستان خارجی ادارهی کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، دبیر سرویس گروه ادب و هنر روزنامه جوان ، عضو دائمی هیئتعلمی حلقهی ادبیات پژوهشگاه اندیشه اسلامی، عضو گروه کارشناسی بخش داستان بنیاد حفظ آثار و ارزش¬های دفاع مقدس، دبیر شورای اقتباس ادبیات داستانی بزرگسال سیما فیلم و مسئول بخش داستان کوتاه آن مرکز، کارشناس داستان دفتر کمک آموزشی وزارت آموزش و پرورش؛ دبیر بخش مصاحبه و گزارش مجله¬ی ادبیات داستانی، عضو هیئت تحریریه مجله تخصصی "اقلیم نقد"، مدیر بخش پژوهش بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان و داوریهای متعدد در جشنوارهها و جوایزی چون جشنواره انتخاب بهترین کتاب سال دفاع مقدس، کتاب سال جمهوری اسلامی، کتاب فصل مؤسسه خانه کتاب، جشنواره قلم زرین، جایزه ادبی جلال آل احمد و جایزه ادبی پروین اعتصامی. او همچنین همکاریهایی نیز با حوزه هنری و پژوهش گاه اندیشه اسلامی داشته است.یکی از بخشهای مهم فعالیتهای پارسی نژاد همان طور که در بالا نیز اشاره بدان رفت، فعالیت در حوزه ادبیات دفاع مقدس و جنگ تحمیلی به عنوان نویسنده و پژوهش گر است.
وی در گفت و گو با خبرنگار حیات به فعالیتهای خود در حوزه ادبیات جنگ اشاره کرد و گفت: من در دورههای مختلف فعالیتهایم به ادبیات جنگ و دفاع مقدس بسیار پرداختهام، برای مثال در کتاب «جنگی داشتیم، داستانی داشتیم» آثاری که با دفاع مرتبط هستند را مورد بررسی و نقد قرار دادم. در این کتاب علاوه بر نقد آثار، مبانی نظری نقد و پژوهش را هم مطرح کردم مبانی¬ای که با استناد به تئوریهای ادبی روز دنیا مطرحشده بودند. جالب است بدانید که یک بخش از این کتاب مربوط است به مباحث پژوهشی جنگ در سایر نقاط جهان که در آن قسمت، حوزه داستان کوتاه جنگی در غرب را هم مورد بررسی و تحلیل قرار دادهام. بخشهایی که برای من بسیار جالب بودند مثل جنگ میان آمریکا و ویتنام که در آن شباهتهای زیادی با جنگ خودمان میدیدم. یا مثلاً در کتاب «شب دنیا» به بازنگری جنگ در غالب یک رمان پرداختهام .
وی ادامه داد: من متوجه شدم که در بسیاری از کشورهای جهان اعتقاد بر این است که برای اینکه بتوانیم نگاه درستی به حقایق تاریخی چون جنگ و انقلاب داشته باشیم، میبایست حداقل 15 سال از وقوع این رویدادها گذشته باشد، در این صورت است که میتوانیم به درستی تأثیرات و بازتابهای آن را مورد ارزیابی قرار دهیم.
پارسی نژاد در ادامه به تشریح رابطه میان رویداد جنگ و ادبیات پرداخت و گفت: من معتقدم که وقتی در بحبوحه اتفاقی مثل جنگ شروع کنیم به خلق داستان، نتیجه کارمان شتابزده خواهد بود و انسان تحت تأثیر شرایط نمیتواند نگاه دقیقی به اتفاقات بیندازد. در واقع پس از آن است که نویسنده بافاصله گرفتن از آن اتفاق( مثل جنگ، انقلاب یا ...) میتواند بازنگری دقیق تری از موقعیت داشته باشد.البته منظورم قطعاً این نیست که نباید در دورهای که رویداد در حال وقوع است کاری خلق کرد. در واقع این هم یک نیاز آجل برای ایجاد شوق و انگیزه است، اما تنها بخش موضوع نیست. بلکه به عقیده من مهمترین بخش آن اتفاقی است که در دنیای ادبیات بعد از رویداد میافتد. نوعی بازنگری همراه با تأمل و شناختن ابعاد گوناگون رخدادی که از آن عبور کردهایم.
این نویسنده و پژوهش گر ادبیات جنگ با بیان اینکه هنوز در حوزه ادبیات دفاع مقدس میتوان آثار زیادی خلق کرد،افزود:خیلیها میگویند که ادبیات جنگ دیگر چیز تازهای برای گفتن ندارد. من اتفاقاً بر عکس این تصور را دارم. اگر ادبیات دفاع این روزها کم فروغ شده است، دلیلش این نیست که تمام شده است، دلیلش را باید در نویسندگانی جستجو کرد که کار خود را به درستی انجام نمیدهند. امروزه ما به دستمایههای بیشماری دسترسی پیداکردهایم که میتواند مؤلفههای یک جریان ادبی پایدار را شکل دهد. مثلاً همین خاطرات شهدا که اخیراً با همت حوزه هنری چاپ و منتشر شد خود یک جریان عمق و جدید است، چیزی که تا به حال کار نشده و امکانهای زیادی را برای نویسندگان میگشاید تا بتوانند آثار جدیدی خلق کنند.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا ادبیات جنگ به تکرار و کلیشه پردازی افتاده است، گفت: این موضوعی است که مدتهاست خیلی از نویسندگان سعی میکنند بگویند، برخی گفتند از کلیشهها بگذریم، اما اینها اتفاقاً ضد ارزشهای جنگ بودند، میخواستند ارزشهای دفاع مقدس را زیر سؤال ببرند. ما ادبیات دفاع را به این دلیل انتخاب نکردیم که از جنگ خوشمان میآمد،برعکس، اتفاقا ما ضد جنگ بودیم، میخواستیم بگوییم که ما جنگطلبی نکردیم و این صدام بود که به کشور ما تجاوز کرد. می خواستیم حقایق را بیان کنیم.
وی با اشاره به ضعفهایی که در این گونه ادبی صد راه نویسندگان شده اظهار داشت: یکی از موضوعاتی که پاشنه آشیل ما در خلق آثار جنگ شده این است که بسیاری از نویسندگان ما با غالبهای ادبی آشنا نیستند، با نظریات ادبی آشنا نیستند. به همین جهت آثارشان به لحاظ فرمی گیرا و با کشش از آب در نمیآید.
موضوع دیگر، که گمان میکنم مهمترین مسئله در رابطه با ادبیات جنگ است این است که نویسنده امروز باید بداند که نسل امروز کیست!!.مشکل؛ ناآشنایی نویسنده با پرسشهای نسل امروز است! نویسنده نمیداند که چه کسی داستان او را میخواند و چه سؤالاتی در سر دارد! ما باید به پرسشهای آنها پاسخ دهیم، مثلاً میپرستند اصلاً چرا جنگیدید؟ میپرسند چرا بعد از فتح خرمشهر جنگ را ادامه دادید؟ میپرسند چرا با وجود اینکه صدام از بمب شیمیایی استفاده میکرد مقابله به مثل نکردید؟ این سؤالات در سر جوانان امروز است. اینها اطلاعی از جنگ ندارند. سنشان قد نمیدهد! ما باید جواب به آنها بدهیم. با این تفکر است که میتوانیم اثر باارزش خلق کنیم. و البته همان طور که گفتم این آگاهی بخشی را باید با ابزار نوین ادبی انجام دهیم، با شناخت دقیق از اسلوب و شیوههای داستاننویسی.
وی در رابطه با راهکارهایی که میتواند به اعتلای بیشتر و انسجام فُرمی و محتوایی این آثار کمک کند گفت: ما باید رمانهایمان را بر اساس نظریات روز بنویسیم و از نو آوری استفاده کنیم، برای مثال تا به امروز من ندیدهام که یک نویسنده بیاید و اثری را بر اساس تحلیلهای روانشناختی بنویسد. وارد دنیای ذهنی شخصیتهایش شود و آنها را تحلیل کند. یا اینکه تا به حال ما از منظر فلسفی به جنگ نپرداختهایم. اینها میتواند ظرفیتهای بسیار زیادی برای ادبیات داستانی جنگ ایجاد کند.
وی ضمن اشاره به یکی از آثار خود افزود: من خودم در داستان «شب دنیا» 35 گره داستانی بوجود آوردم که بنا به نقدی که «دکتر حنیف» بر این داستان داشته تمام این 35 گره داستانی در پایان به نتیجه رسیدهاند. شخصیتهای حاضر در این داستان نماینده طبقه و گروه اجتماعی خاص خود هستند. گاه میان افراد تعارض و کشمکش بوجود میآید که نشانه دیدگاه و شخصیت آنهاست. همین جزئیات و ریزهکاریهای واقعگرایانه در اثر باعث میشود که داستان شما تأثیر و بُرد خاصی پیدا کند و از کلیشه و تکرار خارج شود. البته هدف اصلی من صرفاً نوشتن یک داستان حادثهای و ایجاد گره داستانی نبوده است، بلکه یک نوع بازنگری در جنگ از منظر امروز بود.
این نویسنده کهنهکار ادبیات دفاع مقدس در پایان ضمن تاکید بر اهمیت تحول ادبیات جنگ گفت: به عقیده من ادبیات دفاع را تازه باید شروع کنیم. آنان که میگویند ادبیات جنگ تمام شده است نمیدانند که چه ظرفیتهایی در این ادبیات وجود دارد. اصلاً این استدلال غلطی است، مگر کسی میتواند بگوید زمانه ادبیات عاشقانه تمام شده و یا دوره ادبیات جنایی به سر رسیده است. ادبیات جنگ هم یک ژانر ادبی مهم و دارای سابقه و تاریخ طولانی است. آنچه که به پایان رسیده نگاههای کلیشهای و تکراری به ادبیات جنگ است، نگاههای تبلیغاتی. یکی از مشکلات ما این است که امروزه خیلی از نویسندگان قلم خوبی دارند اما کار پژوهشی بلد نیستند، من خودم در یک مقاله نویسندگان جنگ در غرب را با نویسندگان خودمان مقایسه کردهام، و نشان دادم که در غرب متخصصان جنگ در زمینه ادبیات فعالت میکنند. ما هم باید این کار بکنیم ، یکی از بهترین راهکارها این است که ما آثارمان را ترجمه و به کشورهای دیگر بفرستیم تا خوانده و نقد شوند( به خصوص کشورهای منطقه) این به ما کمک میکند بتوانیم خودمان از نگاه دیگران ببینیم و بهتر بشناسیم. ایرادات کارمان را پیدا کنیم و در جهت اصلاح و بهبود آن بکوشیم. البته در این زمینه نهادهای فرهنگی و دولتی پیشقراول هستند و آنها هستند که باید قدم اول را بردارند.