کد خبر 122252
۳۱ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۰:۰۰

یورش غافلگیرانه روایتی از روز اول جنگ تحمیلی

یورش غافلگیرانه
روایتی از روز اول جنگ تحمیلی

نیروی هوایی عراق در ساعت 13:45 روز 31 شهریور 1359 با شش فروند میگ 23 به فرودگاه اهواز، با سه فروند میگ 23 به پایگاه هوایی تهران، با چهار فروند میگ 21 به پایگاه هوایی همدان و سه فروند میگ به فرودگاه سنندج، هشت فروند میگ به فرودگاه تبریز و با چند فروند هم به شهرهای بوشهر، کرمانشاه و اسلام آباد حمله کرد.

به گزارش خبرگزاری حیات، نیروی هوایی عراق در ساعت 13:45 روز 31 شهریور 1359 با شش فروند میگ 23 به فرودگاه اهواز، دقایقی بعد با سه فروند میگ 23 به پایگاه هوایی تهران ، سپس با چهار فروند میگ 21 به پایگاه هوایی همدان و سه فروند میگ به فرودگاه سنندج، هشت فروند میگ به فرودگاه تبریز و با چند فروند هم به شهرهای بوشهر، کرمانشاه و اسلام آباد حمله کرد. در هنگام حمله به پایگاه مهرآباد تهران، با اعلام اسکرامبل دو فروند فانتوم این پایگاه اقدام به رهگیری میگ ها کردند. در جریان این حمله، جمعاً پنج فروند از هواپیماهای عراق ساقط شد. یک فروند از این هواپیماها در غرب تهران مورد هدف فانتومهای ایرانی قرار گرفت. از این مجموع یکی از خلبانان اقدام به خروج اضطراری از هواپیما کرد که به اسارت نیروهای ایرانی درآمد. پایگاه های تهران ، همدان و بوشهر اهداف اصلی دشمن بودند. خلبانان عراقی با استفاده از اصل غافلگیری به پایگاه های ایران حمله کرده بودند، ولی به خواست خداوند و به دلیل عدم توانایی لازم نتوانستند کاری از پیش ببرند. در پایگاه بوشهر با اینکه میگها در ازتفاع بسیار پایین پرواز و پایگاه را بمباران کردند، فقط قسمت ابتدایی باند مورد هدف قرار گرفت که آسیب در این نقطه هم جدی نبود.  واکنش سریع نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به دنبال این تهاجم ناجوانمردانه، سرهنگ خلبان شهید "جواد فکوری" فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی، با اعلام وضعیت اضطراری از کلیه فرماندهان برای جلسه ای در ستاد نیروی هوایی دعوت و درجلسه تأکید می کند که باید جواب قاطع و سریعی به این حملات داده شود. شهید فکوری تأکید میکند که «ما باید به تکلیف خودمان عمل نماییم و از کشورمان دفاع کنیم؛ ما برای این روزها آموزش دیده ایم و نتیجه آن دست خداوند است». با پایان جلسه، همه روی این نکته تأکید دارند که باید جوابی قاطع و سریع به دشمن داده شود. برهمین اساس به پایگاههای سوم شکاری همدان و ششم شکاری بوشهر مأموریت داده میشود تا در عملیاتهای جداگانه ای و با در نظر گرفتن اصل غافلگیری جوابی سریع به این حمله هوایی عراق بدهند.  عملیات انتقام در کمتر از دو ساعت ساعت 14:30 بعدازظهر روز 31 شهریور سال 1359 فرمانده وقت پایگاه هوایی همدان سرهنگ خلبان قاسم گلچین دستور میدهد که همه خلبانان در سالن تجمعات پایگاه گرد هم بیایند. کیلومترها دورتر در پایگاه هوایی بوشهر هم غوغایی برپاست. به دستور مرحوم سرتیپ خلبان مهدی دادپی فرمانده وقت پایگاه بوشهر خلبانان همگی گرد هم آمده بودند. سرتیپ کاکاوند معاون عملیات وقت پایگاه با دقت مشغول انتخاب خلبانانی برای اجرای عملیاتی برق آسا بود. مضمون هر دو جلسه مشخص بود. فرماندهان ضمن تشریح وضع موجود، عنوان کردند که از ستاد نیروی هوایی دستور آمده که خیلی سریع پاسخی قاطع به عراق داده شود. عراقیها باید بدانند که ایران را به رغم تمامی تحریمهایی که علیه این کشور اعمال شده است، نباید دست کم گرفت. طرح اولیه عملیات «انتقام» آماده است . براساس این طرح، می بایست ابتدا پایگاه هوایی بوشهر و پس از آن پایگاه هوایی همدان وارد عمل می شدند. بر همین اساس، مقرر شد دو گروه پروازی به نام های «البرز» و «آلفارد» به ترتیب از دو پایگاه ششم شکاری بوشهر و پایگاه سوم شکاری همدان به پرواز در آیند. طرح عملیات بدین شکل بود که نخستین گروه پروازی با نام «البرز» از پایگاه ششم به پرواز در می آمد و پایگاه هوایی «شعبیه» را بمباران می کرد. سپس گروه پروازی دوم با نام آلفارد از پایگاه سوم شکاری به پرواز در می آمد و پایگاه هوایی «کوت» را بمباران می کرد. پایگاه ششم شکاری زودتر باید وارد عمل می شد. پس خلبانان بلافاصله کار روی نقشه و برنامه پروازی البرز را شروع کردند. بعد از نیم ساعت، برنامه پروازی آماده شد و قرار شد با چهار فروند فانتوم مسلح به بمب های 1000 پوندی به پایگاه شعبیه حمله کنند. عقربه های ساعت حدود ساعت 15:45دقیقه را نشان میداد. گروه پروازی البرز متشکل از چهار فروند فانتوم مسلح بر روی باند پروازی قرار گرفتند و سپس یکی پس از دیگری دل آسمان را شکافتند تا اولین تجربه جنگی خود را کسب نمایند. آنها اولین خلبانان ایرانی بودند که بعد از شروع رسمی جنگ وارد خاک عراق شده بودند. این بخش از عملیات با موفقیت تمام انجام شد و همگی به سلامت به پایگاه خود بازگشتند.  پایگاه هوایی همدان آماده حمله کیلومترها دورتر درپایگاه هوایی همدان، چهار فروند فانتوم مسلح آماده پرواز بودند. تا قبل از شروع جنگ، برای آماده سازی جنگنده ها معمولاً دو تا سه نفر از کارکنان فنی حضور داشتند، ولی در آن زمان در کنار هر هواپیما 25 تا 30 نفر مشغول آماده سازی جنگنده ها بودند. کمی آنطرفتر، در اتاق بریفینگ (توجیه) پایگاه، خلبانان در حال بررسی نهایی هدف بودند. آنها میبایست پایگاه هوایی کوت را بمباران میکردند. علت انتخاب پایگاه کوت نزدیکی آن به پایگاههای هوایی همدان و دزفول بود؛ زیرا عراق هر لحظه از آنجا می توانست این پایگاه را مورد تهاجم هوایی قرار دهد. خلبانان این گروه نیز مشخص شده بودند. سرهنگ پوررضایی به عنوان شماره یک و لیدر دسته پروازی مشخص شده بود. سرتیپ دهقان نیز به عنوان خلبان کابین عقب مشخص شده بود. شماره دو شهید سرتیپ خلبان محمدصالحی و خلبان کابین عقب شهید سرتیپ خلبان خالد حیدری، شماره سه سرتیپ کریمی نیا و خلبان کابین عقب سروان کوپال بود. شهید سروان خلبان کوپال بعدها در یک عملیات برون مرزی به درجه رفیع شهادت نائل آمد. شماره چهار سرهنگ خلبان رجبی مقدم و خلبان کابین عقب مرحوم سرهنگ خلبان جانفشان بودند. برنامه پروازی به این شکل بود که با رسیدن به هدف، شماره یک، یک سوم ابتدایی باند، شماره دو یک سوم وسط، شماره سه یک سوم انتهای باند و شماره چهار شلترهای انتهای باند را هدف قرار دهند. عقربههای ساعت، حدود 16:30 روز 31 شهریور ماه سال 1359 را نشان میداد که صدای غرش سهمگین فانتومهای پایگاه شکاری همدان فضای آسمان را پر کرد. خلبانان با سرعت به سمت مرز پرواز کردند. بارسیدن به مرز، خلبانان با رساندن ارتفاع به حداقل وارد خاک عراق شدند. پدافند عراق دیگر هوشیار شده بود. فانتومها بدون هیچ مشکلی به چند مایلی هدف رسیدند که ناگهان آتش از زیر بال هواپیمای شماره دو زبانه کشید. هواپیما بلافاصله شروع به ارتفاع گرفتن کرد و سپس به شکل وارونه شروع به کم کردن ارتفاع نمود. رودخانه دجله درست از سمت شرق پایگاه میگذشت. فانتوم در حالی که آتش از آن زبانه میکشید، به داخل رودخانه دجله افتاد، بدون آنکه خلبانان آن موفق به خروج از جنگنده خود شوند . شهیدان بزرگوار صالحی و حیدری اولین شهدای خلبان نیروی هوایی بعد از شروع جنگ تحمیلی بودند که همراه با پرنده آهنین بال خود بر اثر اصابت پدافند عراق در رودخانه دجله سقوط کردند. روحیه خلبانان که نظاره گر این وقایع بودند، زیاد مناسب نبود، اما لیدر دسته پروازی که از تجربه بالایی برخوردار بود، بلافاصله دستور داد این عملیات به هر نحوی باید انجام شود و سپس اعلام کرد با رسیدن به هدف، شماره چهار مأموریت هواپیمای شماره دو را انجام دهد. دقایقی بعد هر سه جنگنده به پایگاه کوت رسیدند که لیدر متوجه یک تجمع عظیم از جنگنده های دشمن در ابتدای باند پروازی شد. گویا جنگنده ها قصد پرواز و زدن هدفی را داشتند. درنگ جایز نبود. لیدر روی آنها شیرجه رفت و آنجا را به شدت بمباران کرد. شماره دو مطابق برنامه وسط باند را هدف قرار داد و شماره سه نیز انتهای باند شلترهای هواپیما را بمباران کرد. پدافند عراق که هوشیار شده بود بی امان به سمت فانتومها آتش میکرد، ولی دیگر کار از کار گذشته هدف به شدت بمباران شده بود. فانتوم ها از هم جدا شده و هرکدام به طرفی پرواز کردند و ساعتی بعد هر سه فروند در پایگاه هوایی همدان به زمین نشستند. دقایقی بعد یک گروه چهار فروندی دیگر از پایگاه شکاری بوشهر به پرواز در آمدند تا سومین ضربه کاری نیز به پیکره نیروی هوایی عراق وارد شود. به دنبال این عملیات دلیرانه و در کمتر از 12 ساعت از پایان عملیات انتقام، نیروی هوایی ایران در یکی از بی نظیرترین عملیات های هوایی جهان در قالب عملیات کمان 99، دویست فروند هواپیمای جنگنده بمب افکن را به پرواز در آورد و با عبور 140 فروند آنها از مرز، تمامی پایگاه های هوایی عراق، به جز پایگاه الولید را مورد هدف قرار داد و خواب را به چشم صدامیان حرام کرد. با انجام این دو عملیات در کمتر از 12 ساعت نیروی هوایی عراق عملاً بخش عمده ای از توان هوایی خود را از دست داد.  روایتی عینی از سقوط جنگنده شماره 2 سرهنگ خلبان بازنشسته «رجبی‌مقدم» درباره این عملیات و سرنوشت جنگنده شماره 2 این گروه عملیاتی این‌طور می‌گوید: «... من که در جنگنده شماره 4 گروه بودم باید با توجه به موقعیت‌های جنگنده‌های شماره 2 و شماره 3 خودم را در جایگاه تعیین شده نگه می‌داشتم و سوئیچ‌های هواپیما را برای بمباران پایگاه آماده می‌کردم...یک لحظه سربلند کردم و مقابلم را نگاه کردم، ناگهان دیدم که از قسمت زیرین جنگنده شماره 2 (حامل شهیدان حیدری و صالحی) آتش و دودبلند شد، من متوجه نشدم که آیا موشک اصابت کرد یا چیز دیگر اما در همان حالت هواپیما در وضعیت "climb " (اوج‌گیری و صعود عمودی به آسمان) قرار گرفت و پس از آن واژگون شد و در همان حالت واژگون سقوط کرد، کمتر از چند ثانیه بعد من دقیقا روی نقطه سقوط این جنگنده قرار گرفتم و از داخل کابین که نگاه کردم دیدم هواپیما دقیقاً وسط رودخانه دجله که از سمت شرق این پایگاه عبور می‌کند سقوط کرده است...لیدر گروه بعد از این اتفاق ناگوار اعلام کرد که ماموریت ادامه دارد و جنگنده شماره 4 باید ماموریت شماره 2 را انجام دهد. و بدین گونه کالبد خاکی شهیدان جنگنده شماره 2 در خاک دشمن بر جای ماند و روح بلندشان پروازی ابدی را آغاز کرد.  زندگی نامه امیر سرلشکر خلبان شهید «محمد صالحی» شهید «محمد صالحی» به سال 1328 در تهران متولد شد؛ 4 برادر و یک خواهر بودند و محمد آخرین فرزند خانواده است. او یک بار در دوران کودکی مریض می‌شود و مادرش نذر می‌کند که اگر شفا گرفت، اسم دیگر او را «عباس» صدا بزند و بعد از شفای او، همین کار را انجام می‌دهد.به گفته خانواده‌اش، «محمد» خیلی باهوش بوده و در سال 1346 در رشته پزشکی پذیرفته می‌شود اما به دلیل علاقه‌ای که به پرواز داشت، به نیروی هوایی ارتش رفت؛ او دوره آموزش اولیه را در ایران سپری کرده و برای تکمیل دوره تخصصی پرواز به آمریکا اعزام شد.   وی در سال 1354 با «ناهید حسن‌علی» ازدواج کرد و تنها فرزندش به نام «پانته‌آ» در سال 1356 به دنیا آمد. وقتی که حضرت امام(ره) در بهمن 1357 وارد ایران شدند، محمد جزو نخستین افراد نظامی‌ بود که به دیدار ایشان رفت؛ وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در پایگاه هوایی شهید نوژه و به ویژه افشای جریان کودتای نقاب که همان ابتدای انقلاب در پایگاه هوایی همدان (شهید نوژه) طراحی شد، نقش مهمی ایفا کرد.   همسر این شهید می‌گوید: «ظهر روز 31 شهریور 59 بود؛ همسرم به خانه آمده بود تا غذا بخوریم؛ با توجه به حمله هواپیماهای بعث عراق، صدای انفجار در فضا پیچید. محمد به سرعت آماده شد تا برود؛ متوجه شدم که برای چه می‌رود؛ در منزل را بستم؛ به او التماس کردم؛ به پاهایش افتادم که نرود؛ اما محمد گفت: من برای دفاع از مملکتم آموزش دیدم؛ الآن زمانی هست که من باید بروم برای دفاع از مملکت؛ نابود کردن بعثی‌ها برای ما فقط 10 دقیقه زمان می‌برد؛ او رفت و 32 سال از او بی‌خبر هستیم».   زندگی نامه امیر سرلشکر خلبان شهید «خالد حیدری» خالد حیدری که از او با عنوان نخستین شهید خلبان دوران دفاع مقدس یاد می‌شود، در سال 1329 در روستای قلقله از توابع شهرستان مهاباد چشم به جهان گشود. وی علاقه خاصی به ادبیات و شعر داشت و در نقاشی سیاه قلم و خوشنویسی به حدی تبحر داشت که آثار ماندگاری از خود در این زمینه به یادگار گذاشته است. صالحی در سال 1350 برای گذراندن دوره مقدس سربازی در نیروی هوایی مشغول به خدمت شد. پس از سپری کردن دوره خدمت سربازی در آزمون ورودی دانشکده خلبانی شرکت کرد و با قبولی در این آزمون به نیروی هوایی و دانشکده خلبانی وارد شد. خالد حیدری پس از طی دوره یک ساله مقدماتی در ایران سال 1353 جهت فراگرفتن دوره‌های تکمیلی به مدت دو سال به امریکا اعزام شد.وی پس از آموزش پرواز با هواپیماهای تی 37 و تی 38 و اف 4 به عنوان خلبان شکاری به ایران بازگشت و پس از 6 ماه حضور در پایگاه یکم شکاری در سال 1356 به پایگاه سوم شکاری منتقل شد.خالد حیدری که از هم میهنان اهل تسنن بود با آغاز جنگ تحمیلی همگام و دوشادوش با سایر خلبانان شجاع ایران زمین به پاسداری از آسمان میهن خویش پرداخت.شهید حیدری در آخرین روز تابستان 59 در همدان پایگاه سوم شکاری نوژه بود. مرخصی داشت و در خانه ماند. به دلیل حمله هواپیماهای عراقی مرخصی‌اش لغو شده بود و باید می‌رفت. همسرش مخالفت می‌کرد اما او مدام همسر را قانع می‌کرد و اصرار به رفتن داشت.همسرش می گوید: یادم می‌آید روز اولی که عراق حمله کرد، بعد از دو ساعت که می‌خواست از خانه خارج شود، گفت:" من می‌روم شاید برگشتنی نباشم، نزد مادرم برو، اینجا امن نیست." ساکی که نقشه‌های جنگی‌اش در آن بود را برایش حاضر کردم و به خواست خودش تکه‌ای از موهای دخترمان "طلا" را برایش گذاشتم.هر کس یک بار شهید حیدری را می‌دید شیفته‌اش می‌شد و دوست داشت دوستی و دیدارش را ادامه دهد.وی سرانجام در ساعت ۵ عصر روز 31 شهریور سال 1359 در عملیاتی معروف به "انتقام" در حالی که به همراه تیم آلفارد از پایگاه سوم شکاری مامور بمباران پایگاه هوایی کوت در استان میسان عراق بود، هواپیمایش مورد اصابت پدافند عراق قرار گرفت و در رودخانه دجله سقوط کرد و به همراه کمکش محمد صالحی به شهادت رسید.   همسرش می گوید وقتی او شهید شد ما خبر نداشتیم. تا اینکه همه همرزمانش بازگشتند اما خبری از او نشد. ماموریت او خارج از مرزهای ایران بود و من همواره منتظر بازگشتش بودم.پس از سالها در جریان لایروبی رودخانه دجله لاشه هواپیمای شهید حیدری به دست آمد. خالد حیدری به عنوان اولین شهید برون‌مرزی نیروی هوایی در دوران دفاع مقدس و نیز شهید وحدت در استان آذربایجان‌غربی شناخته می‌شود.تندیس خلبان شهید خالد حیدری، نخستین خلبان شهید نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در کنار ماکت هواپیمای آن شهید بزرگوار، در ورودی مهاباد - ارومیه نصب شده است.   زندگی و شهادت شهیدان خالد حیدری و محمد صالحی در فیلمی سینمایی به نام آلفارد توسط هوشنگ میرزایی به تصویر کشیده شده است. همان گونه که پیشتر گفته شد در جریان عملیات گروه پروازی آلفارد، فانتوم به خلبانی سرلشکر خلبان شهید "محمد صالحی" و کمک سرلشکر خلبان شهید"خالد حیدری" مورد هدف پدافند پایگاه کوت قرار گرفت و این عزیزان همراه با جنگنده خود، در عراق جا ماندند و در آبان ماه 1391 پس از 32 سال دوری به دامان میهن بازگشته اند. 

برچسب‌ها