کد خبر 104078
۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۰۰:۰۰

فریب هفتاد ساله در ارزش گذاری پول ملی!

فریب هفتاد ساله در ارزش گذاری پول ملی!

در 22 ژوییه 1944 معاهده برتون وودز رقم خورد. پشتوانه ی طلا برداشته شد و نظام پولی جهانی با دلار آمریکا به عنوان پول مرجع مبادلات جهانی شکل گرفت. در آن زمان اقتدار دلار و وابستگی اقتصاد جهانی به سرمایه گذاری آمریکا این فرهنگ غلط را در اکثر کشور های جهان، منجمله ایران به وجود آورد که ارزش پول ملی یعنی ارزش برابری آن با دلار!

به گزارش حیات به نقل از شبکه ایران، پول ملی ترازوی سنجش بهره مندی مادی ماست. پول ملی واحد ارزشگذاری ثمره ی دست رنج ما، وقت ما، پس اندازهای ما و خانه و کاشانه ی ما است. رفاه ما مستقیماً به ارزش پول ملی بستگی دارد. امنیت ملی به اقتدار پول ملی بستگی دارد. ولی به راستی امروز چه نگاهی به پول ملی داریم؟ساعت دو بعد از ظهر یک روز زمستانی، با ظاهر شدن سایه ی کارمند یکی از صرافی های بزرگ تهران در پشت ویترین؛ توجه عابران به تابلوی اعلانات جلب می شود. آن شخص روی تابلو رقم قبلی (3230 تمان) را پاک می کند و می نویسد: "دلار آمریکا: 3880 تومان". دقایقی نگذشته که ده ها هزار پیامک به پرواز در آمده اند. تا غروب خبر در سرتاسر کشور پخش شده است.متأسفانه تفکر غلطی که در این وقت در ذهنیت بخش عمده ی افکار عمومی شکل می گیرد این است که "درآمد امروزمان در یک نیم روز 20 درصد ارزش خود را از دست داده است". البته گرانی هایی که مردم در فردای آن روز در بازار کالا و خدمات مشاهد می کنند این باور نادرست را تحکیم می بخشد.در رسانه ها هر کس دیدگاه خود را ارائه می دهد. برخی می گویند افت ارزش پولی ملی از ناکارآمدی دولت است. برخی می گویند این نابسامانی در بازار (به معنی افت ارزش پول ملی) کار دشمن است. برخی دیگر می گویند تحریم ها مؤثر واقع شده و پول ملی فروپاشیده. همه ی این تحلیل ها نادرست است. زیرا نگاه ها به پول ملی نادرست است. یک فرهنگ نادرست، میراثی هفتاد ساله! متأسفانه از بعد از جنگ جهانی دوم این فرهنگ در ایران و اکثر کشورهای جهان جا افتاده، که ارزش پول ملی یعنی ارزش برابری آن با دلار. تا قبل از جنگ جهانی دوم به تبع سنتی که لیره انگلستان با پشتوانه ی طلا در جهان رایج کرده بود، ارزش عمده ی پولهای رایج در دنیا نسبت با برابری آنها با طلا تعیین می شد. (رجوع به ضمیمه ی اول: پول با پشتوانه ی طلا، از رسید زرگرهای لندنی تا لیره استرلینگ)بعد از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده ی آمریکا تنها پیروز میدان بود. 70% ذخیره جهانی طلا در آمریکا قرار داشت و دلار آمریکا تنها پول استوار جهان بود. بازسازی خرابی های جنگ احتیاج به سرمایه گذاری های انبوهی داشت، و تنها کشوری که می توانست این سرمایه گذاری ها را انجام دهد آمریکا بود.ولی از یک طرف پشتوانه ی طلا امکان افزایش نقدینگی لازم برای این سرمایه گذاری ها را محدود می کرد و از طرف دیگر با برداشتن پشتوانه ی طلا، آمریکا می توانست ذخیره ی طلا را برای خود محفوظ نگاه دارد و با تکیه به اقتدار سیاسی و اقتصادی خود، به میزان نامحدود نقدینگی تولید کرده و در جهان سرمایه گذاری کند. در آن زمان چه کسی می توانست مخالفت کند؟این چنین بود که در 22 ژوییه 1944 معاهده "برتون وودز" رقم خورد. پشتوانه ی طلا برداشته شد و نظام پولی جهانی با دلار آمریکا به عنوان پول مرجع مبادلات جهانی شکل گرفت. در آن زمان اقتدار دلار و وابستگی اقتصاد جهانی به سرمایه گذاری آمریکا این فرهنگ غلط را در اکثر کشور های جهان، منجمله ایران به وجود آورد که ارزش پول ملی یعنی ارزش برابری آن با دلار! نگاه امروزی به ارزش پول، یک اشتباه بزرگ به توان سه اولاً از نظر علمی کار درستی نیست که نرخ پول ملی را نسبت به یک پول بیگانه ارزش گذاری کنیم.ثانیاً از نظر عرفی وقتی بازار ارز دست خوش بازی "اسپکولاسیون" است ( Spéculation - اسپکولاسیون رویکردی در بازار است که افزایش کاذب درآمد با شرطبندی بر اساس شایعات را دنبال می کند)، این کار بسان ساختن خانه ای از کاه در برابر تند باد است.ثالثاً از نظر استراتژیک بخصوص وقتی پول بیگانه، پول رقبایی است که هدفشان شکستن پول ملی است، این کار بی خردی محض و خطرناک است. الف ـ ارزش پول ملی از دیدگاه علمی ارزش علمی = "ارزش حقیقی" و "ارزش مشهود"از نظر علمی پول ملی یک سند طلب روی اقتصاد کشور است که توسط بانک مرکزی صادر می شود و به عنوان حامل ارزش در داد و ستد ها مورد استفاده قرار می گیرد. ارزش علمی پول مرکب از دو جزء می باشد: "ارزش حقیقی" و "ارزش مشهود". ارزشگذاری حقیقی پول ملی، بر اساس حجم و تعادل تولید در اقتصاد کشور تعیین می شود. و پشتوانه ی آن حجم و سلامت تولید "فیزیکی" ارزش افزوده یا تولید نا خالص ملی می باشد. "ارزش مشهود" پول ملی در بازار بر اساس تعادل عرضه و تقاضای پول به جهت سرمایه گذاری و مبادلات داخلی و خارجی تعیین می شود. مثلاً ایران نانودارویی تولید می کند که هر گرم آن در بازار ده تومان فروخته می شود. ارزش حقیقی این ده تومان پولی که بانک مرکزی صادر کرده است، یک گرم نانو داروی تولیدی است. ارزش مشهود آن رقم "ده" تومان می باشد. اگر این یک گرم نانودارو وجود نداشته باشد، ده تومانی که بانک مرکزی به پشتوانه ی "تهی" صادر کرده است "ارزش حقیقی" ندارد و اگر یک گرم نانو دارو وجود داشته باشد ولی در بازار مشتری نداشته باشد، ده تومانی که بانک مرکزی به پشتوانه ی این یک گرم نانو دارو صادر کرده است، "ارزش مشهود" ندارد. ولی وقتی یک گرم نانودارو تولید شده و در بازار به فروش برسد، ارزش ده تومان صادر شده به این منظور، از دیدگاه علمی ثبات دارد.لذا اگر بگوییم : « دلار ظرف چند ماه از 1500 تومان به تومان3500 افزایش یافته و این یعنی اقتصاد کشور بهم ریخته و پول ملی ارزش خود را از دست داده » (عباراتی که امروز متأسفانه از زبان های به اصطلاح "کارشناس" زیاد شنیده می شود)، از دیدگاه علمی حرف گزافه و نادرستی زده ایم. معادله ی تعیین ارزش پول ملی در معادله ی تعیین ارزش پول یک کشور باید چند پارامتر را درنظر گرفت:1ـ حجم تولید ناخالص ملی2ـ ثبات و تعادل مبادلات3ـ میزان بدهی کشور و میزان تعادل بودجه ی دولت4ـ حجم نقدینگی در گردش با توجه به میزان سرمایه گذاری، تولید ناخالص و مبادلات5ـ سرمایه گذاری های زیر بنایی و ثبات روند رشد اقتصادی ( ثبات و قابل پیش بینی  بودن یک رشد متوسط یا پایین، اثر بیشتری  از یک رشد بالا ولی بی سابقه و غیر قابل پیش بینی، در جذابیت آن پول جهت سرمایه گذاری و به تبع آن ارزش پول دارد)6ـ کارایی نظام بانکی و دامنه فعالیت بانکهای کشور7ـ در پایان و از همه مهم تر اقتدار و ثبات سیاسیاین معادله ارزش پول ملی را نه نسبت به ارزهای بیگانه، بلکه به عنوان واحد ارزش گذاری حجم فیزیکی سرمایه گذاریها، تولیدات و همچنین ثبات و تعادل مبادلات در زمان، تعیین می کند. مکانیسم اثرگذاری این پارامترها در تعیین ارزش پول ملی بسیار پیچیده است. لذا جهت درک بهتر آنها از یک مثال تشبیهی استفاده می کنیم. این مثال طولانی است و دقت نیاز دارد. ولی بیان ساده ای دارد و می تواند به عموم خوانندگان کمک کند تا درک مطلوبی از مکانیسم تحول ارزش پول حاصل کنند. علاقمندان می توانند به ضمیمه ی دوم مراجعه کنند.با توجه به ارزش اقتصاد جمهوری اسلامی ایران و چشم انداز رشد آن در سالهای آینده، امروز ارزشگذاری پول ملی از دیدگاه علمی کاملاً به دور از واقعیت است. همان طور که گفته شد ریشه ی آن فرهنگی است. ابتدا ناشی از عدم یک برداشت صحیح از ارزش پول ملی در افکار عمومی و مقامات پولی است. سپس باید به وابستگی اقتصاد کشور به صادرت مواد خام و واردات محصولات مورد نیاز در پنجاه سال گذشته اشاره کرد، که همواره موجب ناکارآمدی و ضعف تولید ارزش افزود از طریق فعالیت و تولید کالا و خدمات بوده است. این ضعف، پولی ملی را ناگزیر به تکیه دادن به ارزهای بیگانه و یا ذخایر فسیلی کرده است. امروز با وجود آن که تولید ارزش افزوده ارتقاء پیدا کرده، این رویکرد همچنان در فرهنگ اقتصادی کشور جایگاه خود را حفظ کرده است. ارزش علمی پول و پدیده ی تورم تورم "ارزش مشهود" پول ملی را پایین می کشد. البته این برداشت غلط در افکار عموم جا افتاده که تورم یعنی افت "ارزش حقیقی" پول ملی، حال آن که حداقل در کوتاه مدت، حجم فیزیکی تولید اقتصاد کشور تغییر نمی کند ولی به دلیل آن که عموم مردم به خصوص آنها که کار تولید کالا و خدمات انجام می دهند، امکان تغییر "ارزش مشهود" درآمد های خود را به میزان تورم ندارند، تورم موجب ریزش قدرت خرید آنها می شود. همین موجب می شود که مردم از کار تولیدی به کار مبادلاتی رو بیاورند. چرا که در فعالیتهای مبادلاتی امکان تغییر و تطبیق پذیری "ارزش مشهود" درآمد با نرخ تورم آسان تر است. اینجاست که در متوسط و دراز مدت فعالیتهای تولیدی کاهش پیدا می کنند و "ارزش حقیقی" پول نزول می کند. از این رو با آن که از دیدگاه علمی تورم به معنی ریزش ارزش پول ملی نیست، ولی در دراز مدت ارزش پول ملی را کاهش می دهد. "شَبَح ارزش" دلار، یک کلاهبرداری جهانی در روز روشن! در اینجا خوب است ببینیم ارزش علمی دلار چقدر است. آمریکا با تعریف دلار به عنوان ارز مرجع مبادلات جهانی این اختیار را به خود داده تا به میزان ظاهرا نامحدودی نقدینگی وارد اقتصاد جهانی کند. لذا در مورد دلار باید یک ارزش دیگر تعریف کرد که در چهار چوب تعریف علمی ارزش پول نمی گنجد، و آن "شَبَح ارزش" است.همان طور که پیشتر گفتیم، ارزش علمی مرکب است از "ارزش حقیقی" یعنی تولیدی که پول می تواند خریداری کند و "ارزش مشهود" یعنی رقمی که در مبادلات شکل می گیرد. اما وقتی که پول فاقد "ارزش حقیقی" است ولی با این حال در بازار مبادلات دارای "ارزش مشهود"  کاذب باشد، نام آن را "شَبَح ارزش" می گذاریم. یعنی پولی که وجود ندارد ولی در بازار مبادلات دارای ارزش کاذب است.تنها بخش بسیار ناچیزی از دلار در گردش در بازار جهانی، از دیدگاه علمی دارای ارزش است، و بخش عمده ی آن تنها  "شَبَح ارزش"  دارد. امروز کسی، در افکار عمومی، از حجم این  "شَبَح ارزش"  خبر ندارد ولی صندوق های همه ی اقتصادهای جهان؛ آمریکا، اروپا، چین، ژاپن، هند، برزیل، کشورهای عربی، ایران، ... پر است از دلار. لذا یک تمایل عمومی برای باور کردن این "شَبَح ارزش" وجود دارد چراکه بیدار شدن از این خواب غفلت دردناک است. حتی اگر بخواهیم با %1 این دلارها از اقتصاد آمریکا خرید کنیم، آمریکا چیزی برای فروش ندارد. یعنی آمریکا هوا می دهد و از دنیا کالا و خدمات می خرد. نام این کار را استعمار نمی شود گذاشت چون طرف مقابل رضایت داده است ولی می شود به آن بزرگترین کلاه برداری جهانی گفت. یک کلاه برداری در روز روشن. چون خیلی ها می بینند ولی ترجیح می دهند متوجه نشوند!از این دیدگاه اگر نگاه کنیم، تحریم ها یک هدیه ی الهی بزرگ به ملت ایران است. مشکل از ماست که پول ملی و تولیدمان هنوز ایراد دارد.  ب ـ استپکولاسیون در بازار ارز وقتی از بازار حرف می زنیم همواره باید در نظر داشته باشیم که دو بازار، بدون مرز ملموس و قابل رؤیتی در کنار هم وجود دارند: اول بازار حقیقی که در آن خرید، فروش و فعالیتهای طبیعی و مشروع انجام می شود و دیگر بازار اسپکولاسیون. اسپکولاسیون رویکردی در بازار است که افزایش کاذب درآمد با شرطبندی بر اساس شایعات، به جهت بهم ریخن تعادل بازار را دنبال می کند. هر فرد فعال در بازار می تواند انتخاب کند که در کدامیک از دو بازار بازی کند.بازار ارز ذاتاً استعداد اسپکولاسیون زایی دارد. از این رو تعریف ارزش پول ملی بر اساس یک پول بیگانه، عملا آن را گرفتار تندباد حوادث می کند، حال آن که حقیقت آن می تواند با ثبات و ارزنده باشد. متأسفانه امروز در ایران شاهد این مشکل بزرگ هستیم. خبر تشدید تحریمها محرکی است که می تواند به شایعه نزول برابری پول ملی با ارزهای بیگاه دامن بزند. اسپکولاتور ها در بازار ارز از این ظرفیت استفاده کرده و شایعه را به بازار تلقین می کنند. سپس با سامان دهدی تورم ظاهری قیمت دلار خریداران را به بازار ارز می کشانند.این خریداران عمدتاً شهروندانی هستند که از بیم بی ارزش شدن پول ملی به صورت گسترده ای به بازار ارز پناه می آورند و در دام بازار اسپکولاتیو گرفتار می شوند. چرا که این شهروندان وقتی وارد بازی می شوند، که نرخ دلار از ارزش حقیقی اش فرسنگها فاصله گرفته است. این روند ادامه پیدا می کند، نرخ ارز به صورت دیوانه وار رشد می کند و یک "حباب اسپکولاتیو" شکل می گرید. "اسپکولاتور" های عمده در این فرآیند سود سرشاری می برند و زیرک ترینشان قبل از ترکیدن "حباب اسپکولاتیو" سرمایه ی خود را از بازی خارج کرده وارد بازارهای دیگر می کنند که از بازار ارز عقب مانده اند. ولی در هرحال تردیدی نیست، "حباب اسپکولاتیو" می ترکد و سرمایه ی اکثر بازیگران، اکثریت به معنی

برچسب‌ها