به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ بیشتر ما یادمان است درست زمانی که افطارمان را میخواستیم باز کنیم پس از اذان مغرب همه خانواده کنار هم بودیم تا سریالی که از «تلویزیون» پخش میشد، را ببینیم. حتی بعد از گذشت سالیانی از کودکی و نوجوانیمان با دیدن تکههایی از آن سریالهای جذاب در ماه مبارک رمضان نهتنها خاطراتی نوستالژیک از آن زمان برایمان تداعی میشود؛ بلکه بار دیگر به این پی میبریم که «آن زمانها چقدر خوب بود» و این جمله نهتنها آن زمان و حال و هوای آن روزها را برایمان تداعی میکند بلکه روزهایی را یادمان میآورد که سریالها، خیابانها را خلوت میکرد و فیلمها ما را سر جایمان مینشاند!
«خانه به دوش» رضا عطاران یکی از همان سریالهایی است که در بستر زمانی خود و صد البته حتی در این زمان نیز مخاطب را جذب میکند و برای دقایقی بیننده را از فکر به گرانی، قیمت سکه و ... رها میکند.
البته این به آن معنا نیست که «میوه ممنوعه» و سریالهایی به این سبک از خاطرمان رفته است، بلکه آن ژانر نیز به نوعی بود که میدانستیم اگر در شبهای قدر «متهم گریخت» رضا عطاران را نداریم اما حسن فتحی در آن زمان برایمان اوج قصه را برملا میکند و سیر تحول شخصیتهای داستانها منطقیتر بود.
شاید حالا در سالهای بی مخاطب تلویزیون توقع درستی نباشد که بهدنبال سریالهایی میخکوب کننده و جذاب بنشینیم اما حداقل انتظاری که یک مخاطب میتواند از تلویزیون ملیاش داشته باشد، این است که بازی خوب از بازیگران و قصه خوب از تولیدکنندگان بگیرد.
حالا هم که رئیس سازمان صداوسیما در حیاط دولت بیان میکند که «یکی از برنامه های نوروزی سیما در یکی از شبکههای اجتماعی ۸۰ میلیون بازدید داشت.» بیشتر به این نتیجه میرسیم که این گشتنها تهش چیزی ندارد! ایشان شاید منظورشان سریال بیسروته و پر هزینه «هفت سر اژدها» است که مانند کارگردان معروف شبکههای اجتماعی «ایرج ملکی» سوژه فضای مجازی است و البته که از ۸۳ میلیون ایرانی همه طرفدار پروپاقرص آن هستند.
در این سریال مخاطب صحنههایی را مانند آرایش خانمها و سیگار کشیدن آقایان میبیند که شاید پیش از آن برای پخش در تلویزیون پسندیده نبود؛ البته سوژه سریال که به فساد سیستماتیک میپردازد، جذابیتهای دراماتیکی دارد که در حالت بالقوه قابل پرداخت است و ابوالقاسم طالبی در نامفهومترین حالت ممکن این سوژه را به بالفعل تبدیل کرد و همه اینها در حالی است که امتیاز پربازدیدترین ساعت پخش در زمان پس از افطار نیز به آن تعلق گرفته است.
شاید اینکه کارگردان کار در پی نقدهای فراوانی که به اثر تا به امروز شده است، پشت اینکه افراد و نقادان لزوما اغراض سیاسی دارند؛ مخفی شود؛ اما شاید پذیرش این نقدها باید او را برای همیشه از دنیای کارگردانی سینما و تلویزیون دور کند.
البته که مخاطب فریب رفتارهای متظاهرانه را نمیخورد و صرفا ادای ارزشیها را درآوردن نمیتواند ذهن را اقناع کند که خوب این اثر کاری قوی و پخته است. این نوع دفاع امثال طالبی نیز ذهنیت بدی درباره هنرمندان باورمند به ارزشها در افکار عمومی میسازد که دقیقا «هفت سر اژدها»ی ابتذال همینجاست که افراد این موارد را به انسانهای ارزشی مرتبط دانسته و با ضعف ساختاری فیلم به این نتیجه میرسند که چرا باید بودجهای حتی به ارزش یک ریال به چنین اثری داده شود و البته همه ما این را میدانیم که ابتذال کم از اژدهای هفت سر نیست!
رهبر معظم انقلاب فرمودند که «فساد مثل اژدهای هفتسر افسانههاست. یک سرش را که میزنی با شش سر دیگر حرکت میکند. از بین بردنش آسان نیست. آن کسانی که متنفع از فساد هستند برخورد با اینها کار بسیار سختی است ولی حتما باید انجام بگیرد» و اگر آقای طالبیها اینگونه میخواهند با مانور روی سخنان رهبرمان از آب گل آلوده ماهی بگیرند، شاید منصفانهتر این باشد که راههای دیگر را در پیش بگیرند.
نمایش و افشای این اژدهای هفت سر در قاب تصویر با توجه به تاکید آن رهبر فرزانه، میبایست از جنبه دیگر و فراتر از اینها میبود و توانمندی و تخصص در متن و اجرا و شیوه بازیگری میطلبید که اینگونه نقض غرض و مصداق هدر دادن سرمایه و اعتبار صداوسیما نباشد.
از سوی دیگر چرا مخاطب رسانه ملی که برای سال جدید هم بودجه سه برابری بالغ بر ۲۴ هزار میلیارد را از آن خود کرده است؛ باید در شبکه اجتماعی بچرخد و رئیس این سازمان نیز مانور خوب بودن کنداکتور برنامههای ماه مبارک رمضان را در شبکه اجتماعی بدهد؟!
نظر شما