به گزارش خبرنگار بینالملل حیات، گاهی اوقات ابعاد کلی یک فاجعه آنقدر بزرگ است که باعث میشود جزئیات قابلتوجه آن مورد غفلت و بیتوجهی قرار بگیرد. وضعیت امروز زنان در غزه مصداق بارز این مساله است و پشت تعداد بسیار بالای کشتهها و آوارهها درغزه، این واقعیت که عواقب نامطلوب این درگیری برای زنان و دختران بهطوربسیارنامتناسبی شدت گرفته از مرکز توجه افکار عمومی دور مانده است.
سیما سامی باهوس، رئیس نهاد زنان سازمان ملل متحد هفته گذشته در اینباره به آسوشیتدپرس گفت: در جنگ امروز غزه این زنان و کودکان هستند که بار سنگین جنگ را به دوش میکشند و این یک «وارونگی بی رحمانه» در تاریخ جنگهاست.
کابوس بارداری در غزه
جزئیات این «وارونگی بیرحمانه» تقریبا غیرقابل درک است. هماکنون تقریبا ۵۰هزار زن باردار در غزه حضور دارند که حدود ۴۰ درصد از آنها در گروه پرخطر طبقهبندی شدهاند. تقریبا ۱۸۰ نفر از آنها به طور روزانه زیر باران بیامان بمب و آتش صهیونیستها مجبور به وضع حمل هستند و این درحالی است که زیرساختهای بهداشت و درمان در غزه تقریبا به طور کامل از بین رفتهاند.
براساس گزارشهایی کارشناسان داوطلب موسسه خیریه «Care» - یک موسسه خیریه جهانی که در زمینه خدمات بهداشتی و درمانی فعال است -به گاردین داده؛ «در غزه هیچ پزشک، ماما یا پرستاری برای حمایت از زنان در حین زایمان وجود ندارد. زنان برای زایمان در غزه تقریبا به هیچ داروی مسکن و بیهوشیای دسترسی ندارند و دیگر مواد بهداشتی اولیه نیز به شدت کمیاب است».
گزارشگر این موسسه ادامه داد: وضعیت در غزه به قدری وخیم است که مادران مجبورند نوزادان را بر روی زمین داغ بیابان به دنیا بیاورند و بند ناف آنها را با هر شی تیزی که دم دست باشد بریده ببرند. با توجه به اینکه به دسترسی به منابع انرژی گرمایشی دربسیاری از نقاط غزه تقریبا غیر ممکن است، نوزادان پس از تولد در قوطیهای پر از آب داغ نگهداری میشوند تا گرم بمانند.
عملهای زایمان بدون هیچگونه داروی بیهوشی و توسط جراحانی انجام میشود که به آب کافی نه برای استریل کردن، بلکه حتی برای شستن دستهایشان نیز دسترسی ندارند. در این عملهای زایمان هیچ خبری از آنتیبیوتیکهای لازم برای درمان عفونتهای ناشی از عمل نیست. براساس گزارش واشنگتنپست حتی در برخی موارد مشاهده شده که عمل جراحی سزارین بر روی زنان پس از مرگ انجام شده است.
نیازهای روتین و مساله مرگ و زندگی
این اما همهی ماجرای ظلمی که امروز بر زنان غزه میرود نیست و وقتی مادر و کودک براین شرایط اسفناک غلبه کنند، مجبورند با آوارگی و گرسنگی دستوپنجه نرم کنند. براساس گزارشهای یونیسف در هفتههای اخیر، سرنوشت دهها هزار زن باردار و شیرده که اکثریت آنها فقط یک یا دو نوع غذا مصرف میکنند، نگرانکننده است.
این مادران نمیتوانند به غذای کافی و آب تمیز برای تولید شیر برای نوزادان خود دسترسی داشته باشند. وضعیت به قدری وخیم است که حتی اگر این مادران شانس بیاورند و به شیر خشک در اردوگاههای آوارگان دسترسی پیدا کنند، یافتن آب تمیز برای جوشاندن و مخلوط کردن با آن به یک چالش روزانه برایشان تبدیل میشود.
سیانان در گزارشی که نوامبرسال گذشته میلادی دراینباره منتشر کرده مینویسد: «در اردوگاه های آوارگان غزه نوزادان یک ماههای که هرگز شسته نشدهاند به وفور یافت میشود. بسیاری از جنبههای روتین مادری که پیش از این معمول بود، اکنون برای مادران فلسطینی به موضوع مرگ و زندگی تبدیل شده اند.».
تنها چند هفته پس از شروع جنگ، گزارشهایی بسیار نگران کننده مبنی بر افزایش ۲۰ درصدی سقط جنین و مرده زایی در غزه منتشر شد. اکنون که ۴ ماه از شروع جنگ میگذرد و حدود ۸۵ درصد از جمعیت غزه در اردوگاههای آوارگان مستقر شده اند، آمار واقعی مرگ و میر مادران و نوزادان قطعاً بسیاربزرگتر از آن چیزی است که در گزارشهای سازمانهای خبری منتشر شده است.
اردوگاه آوارگان رفح، یک اردوگاه خیمهای که تنها ۵ کیلومتر مربع وسعت دارد و براساس اظهارات ژولیت توما، مدیر ارتباطات آژانس سازمان ملل در امور فلسطینن «آنروا»، جمعیت آن دراین روزها به «حداقل ۱.۴ میلیون نفر» افزایش یافته است، ازنظر بهداشتی تقریبا از هیچ امکاناتی برخوردار نیست. در رفح، هیچ کمکی اجازه ورود ندارد و ساکنان از غذا، تجهیزات پزشکی و محصولات بهداشتی به طور کامل محروم اند. در این اردوگاه به ازای هر ۲۰۰۰ نفر یک دوش حمام و برای هر ۵۰۰ نفر یک توالت وجود دارد؛ البته با افزایش چشمگیر تعداد آوراگانی که هرروز به رفح پناه میبرند میتوان به قطعیت گفت که این اعداد و نسبتها به شدت خوشبینانهاند و وضعیت بسیار بدتراز این است.
به دلیل کمبود محصولات بهداشتی مربوط به دوران قائدگی، کسانی که خونریزی بعد از زایمان و سقط جنین دارند، همچنین زنان و دخترانی که در دوران قاعدگی هستند، در این اردوگاه مجبور به استفاده از قطعات پارچه چادر، لباسها و تکههای بریده حوله هستند؛ مواردی که تاثیر بسیاری بر افزایش خطر عفونت و شوک سمی برای زنان دارند.
استانداردهای دوگانهی مدعیان حقوق زنان
با وجود همه این مصیبتهایی که هرروز برای زنان و دختران در غزه رو به فزونی بیشتری مینهد، نگاهی گذرا به دغدغههای جریان اصلی فمینیسم که حول محور مسائلی چون تیلور سوئیفت و نامزدهای اسکار میچرخد برای هرکسی که دغدغه حقوق زنان داشته باشد وضعیتی سوررئال ایجاد میکند.
از آنجا که معمولا این زمینههای فرهنگی خود ما هستند که اولویت های فوریمان را مشخص میکنند، شاید بتوان تا حدودی این وضعیت سوررئال را با توجه به فاصله بسار زیاد زنان غزه و زنان فمینیست غرب از نظر فرهنگی توجیه کرد. اما انگیزههای دیگری نیز وجود دارند که فکر کردن به آن راحت نیست، اما نادیده گرفتن آنها نیز دشواراست، انگیزههایی که گویی دقیقا همین تفاوتهای فرهنگی را توجیحی برای نادیده گرفتن نقض حقوق زنان فلسطینی در نظر میگیرند.
بسیاری در غرب از این واقعیت که مردم غزه ۱۸ سال پیش به حماس رای دادند استفاده میکنند تا بیتفاوتی خود نسبت به رنج بیامانی که از سوی رژیم صهیونیستی بر مردم آنجا میرود را توجیه کنند. بسیاری دیگر با تاکید بر مواردی همچون وضعیت حقوق زنان و اقلیتهای جنسی در غزه تلاش میکنند کل نظام ارزشی مردم غزه را زیر سوال ببرند.
این درحالی است که بر همگان آشکاراست که اگرتفاوتهای فرهنگی و جغرافیایی باعث بیتفاوتی ما نسبت به تضیع دقیقا همان حقوقی بشود که قبلا و درجای دیگری نسبت به آن حقوق بیتفاوت نبودهایم، همان چیزی است که میتوان به آن گفت «استاندارد دوگانه». چیزی که در طول تاریخ به کرات دررابطه با مسئله فلسطین از جانب جریانهای مسلط بر رسانه و سیاست در غرب مشاهده شده است.
با این حال اما این همهی ماجرا نیست و اعمال این استانداردهای دوگانه شاید هنوز در دنیای ناعادلانهای که درآن زندگی میکنیم برای قدرتهای غربی ممکن باشد اما حداقل دیگر برایشان بیهزینه نخواهد بود. جنایات گسترده و بیسابقه رژیم صهیونیستی در چهارماه اخیر در غزه که منجر به وقوع یکی از بدترین بحرانهای انسانی دهههای اخیر در جنوب این شهر گردیده بیش از جنگهای گذشته توجه افکار عمومی در غرب را متوجه خود ساخته و امروز بسیاری از شهروندان غربی جنایتهای صهیونیستها را بیش از پیش محکوم میکنند.
نظر شما