کد خبر 166706
۲۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۲

یک شهید، یک درس؛

فرزندانم را به گونه‌ای بزرگ کن که جز به انجام مسئولیت مکتبی به چیز دیگر فکر نکنند

فرزندانم را به گونه‌ای بزرگ کن که جز به انجام مسئولیت مکتبی به چیز دیگر فکر نکنند

شهید اندرزگو در آخرین دیداری که با همسرش داشته است به او می گوید: «من می‌روم و ممکن است دیگر مرا نبینی؛ اما دوست دارم فرزندانم را به گونه‌ای بزرگ کنی که جز به انجام رسالت و مسئولیت مکتبی به هیچ چیز دیگر فکر نکنند.»

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ سید علی اندرزگو روحانی مبارزی بود که در سال 1318 به دنیا آمد و از مبارزان مسلح مخالف حکومت پهلوی در خلال سال‌های 1342–1357 و عضو هیئت‌های موتلفه اسلامی بود که با گروه‌های مختلفی ارتباط داشت؛ وی از پرکارترین فعالان ضد رژیم پهلوی شناخته می‌شود.


اندرزگو، نقش مهمی در وارد کردن اسلحه به ایران برای مبارزه مسلحانه با رژیم پهلوی داشت و برای این منظور به کشور‌های دیگری سفر می‏‌کرد. ساواک پس از سال‏ها تعقیب و گریز، سرانجام با کنترل مکالمات تلفنی مناطق وسیعی از تهران، او را شناسایی کرد و دریافت که در 19 ماه مبارک رمضان مهمان یکی از دوستان خواهد بود.

محل مورد محاصره قرار گرفت و اندرزگو که راه فرار نمی‌‏دید، اسنادی را که در جیب داشت، خورد تا به دست ساواک نیفتد. دژخیمان رژیم پس از درگیری با اندرزگو، او را مجروح کردند. با این حال، از این می‌‏ترسیدند که اندرزگو، به خودش مواد منفجره بسته باشد. سرانجام، طی این درگیری در دوم شهریور 1357 با زبان روزه در 39 سالگی به شهادت رسید. شهید اندرزگو قصد ترور شاه را داشت که شهادتش مانع انجام این نقشه شد.

شهید اندرزگو در آخرین دیداری که با همسرش داشته است به او می گوید:

«من میروم و ممکن است دیگر مرا نبینی

اما دوست دارم فرزندانم را به گونه ای بزرگ کنی که جز به انجام رسالت و مسئولیت مکتبی به هیچ چیز دیگر فکر نکنند

تا شایستگی ادامه راه را پیدا کنند ... »

برچسب‌ها